آقا رایان هوابیده شوهری هم رفته سرکار من و تنهایی شب ،
شروع کنیم کتاب بخونیم (البته قبل شروع کتاب نیم ساعت دنبالش گشتم اقا رایان انداخته بود کف ماشینش 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫)
وقتی کتاب میخوندم و به خونه نگاه میکردم فکرم رفت به پارسال این موقع که تازه از شهرستان برگشته بودم و قرار بود از این به بعد دوتایی بچه رو نگه داریم مخصوصا شیفت های شب بهزاد تنهایی باید نگهش دارم ، استرس داشتم ولی به هیچکی نمیگفتم گفتم اخه باید ی جوری کنار بیام تا اخر نمیشه که یکی پیشم باشه 😐
من قبلا شبارو خیلی دوست داشتم ولی بعد زایمانم شب ها ی جورایی دلهره تو جونم میانداخت که دیگه دوست نداشتم شب بشه حتی بعد زایمانم ک اومدیم خونه یادمه شوهرم شیفت شب بود رفت سرکار با مامانم دوتایی موندیم و احساس خفگی و ترس داشتم اصلا نمیتونستم بخوابم هی رایان رو نگاه میکردم طول روز یکم میخوابیدم ، الان دارم فک میکنم بدنم به کم خوابی دیگه عادت کرده من حتی طول روز نمیخوابم ولی با این حال خوبه اکیم ،
و اللن نسبت به پارسال خیلی بهتر شدم رایان میخوابه من کار میکنم کتاب میخونم پارسال با رایان خسته میوفتادم منم میخوابیدم یا میدیدی نصف شب با گریه بیدار میشد مینداختمش رو پام ولی. الان انگار واقعا بزرگ شه و منو درک میکنه دیگه اون خستگی های یکسال پیش نیستش
درسته هر دوره ی بچه داری خودش چالش داره ، راه رفتن ، مدرسه رفتن ولی به تظرم من نوزادی سخت تره مخصوصا بی تجربه هم باشی ، 😊😊😊
خلاصه بریم شیر بخوریم و کتاب بخونیم 🤗🤗

تصویر
۷ پاسخ

تا الان اینجا با کسی مواجه نشدم که بهم کلی انرژی خوب و مثبت بده

ای جاانم مامان نمونه
ایشالا همیشه همین قدر احساس خوبی داشته باشی عزیزم
بهتر نیس خودتم بخوابی ک انرژی ت بیشتر بشه برای فردا ❤️

دقیقا همینه
منم نوزادیش برام کابوس بود
خداروشکر که گذشت
الان خیلی بهتره

اسم کتابه چیه؟

واقعا ان‌شاءالله خدا کمکمون کنه بقیه راه رو به خوبی پیش ببریم

آفرین عزیزم
عاااااالیه کارتون
من هم بسیار لذت بردم❤️🌹👏

حرفات حس خوبی به ادم میده

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۱۶ ماهگی
خواهر شوهرم با دخترش اومدن خونمون ...
یه بسته هله و هوله خریده دخترش از صبح هی باز میکنه دونه دونه میخوره ی بارم ی لواشک داد دست رایان گفتم نه هیچی نده دستش اینا خوب نیست خودتم نباید بخوری رایان نهایتش چوب کنجدی میخوره من اینجور چیزا هیچ وقت نمیدم دستش ☺️
بعد نشست پشت تبلبتش کارتون نگاه کرد حتی گفت رایان بیا باهم کارتون نگاه کنیم گفتم نه رایان گوشی و تبلت اصلا نگاه نمیکنه ، کارتون هم نهایت تو تی وی میذارم یکم نگا کنه گوشی خوب نیست ،
خلاصه من تعارع ندارم سر بچه ام کسی کار اشتباهی بکنه میگم بهش ،
شوهرم زنگ زده بود که چیکار میکننن با رایان بازی میکنه الیانا گفتم نه بابا با تبلت کارتون نگاه میکنه گفت عجبا همش کارتون میگه تو اینجوری تربیت نکن بچه رو که فقط گوشی و کارتون نگاه کنه ، میگم خب باید به بچه بگی چه کاری درسته چه کاری غلط وگرنه بچه از کجا بدونه وقتی هی هله و هوله میخوره مامانم چیزی نمیگه بهش بعدا به مشکل میخوره بزرگ شدنی ،
خلاصه بچه هادسته گل هستن و عزیزن ولی تربیتشون عزیزتر و مهم تره ،
اینکه بتونی حیلیا چیزا به بچه یاد بدی خیلی سخته ،
الانم پسرم خوابش میاد به الیانا میگم برو رو مبل دراز بکش تا رایان رو بخوابونم بعد هر کاری میخوای بکن ولی گوش نمیده با رایان بازی میکنه 😏😏😏😏 پسر منم تا همه نخوابن نمیخوابه و شدید خوابش میاد
یعنی پشیمون شدم از اینکه گفتم بیاین خونمون 🫥🫥
مامان سلین مامان سلین ۱ سالگی
سلام مامانا الان تاپیک یکی از مامان رو دیدم واقعا اشکمو درآورد مامان یاس و مامان حسین رو میگم...ماه محرم شد واقعا بشدت عاشق این ماه هستم ایکاش همه روزها و همه ایام فقط محرم بود و بس من از امام حسین خیلی حاجت ها گرفتم بخوام یکی شون بگم من محرم سه سال پیش زندگیم خیلی خیلی سخت بود همسرم رابطه با زن دایی ش داشت و من بچه دومم رو باردار بود و دختر بود با اینکه خیلی دختر دوست داشتم هرشب محرم همش جلو تلویزیون حرم امام حسین رو نگاه میکردم و گریه میکردم یک شب گفتم امام حسین من این بچه تو شکمم هست رو دوستت دارم خیلی ولی اگر میبینی با این شرایط بچه م بدبخت میشه مثل خودم اونو ازم بگیر بچه من همون شب تو شکمم ایست قلبی کرد و من سه روز بعدش فهمیدم تا اینکه یکسال بعدش اوضاع همسرم بهتر شد و برگشت سال بعدش محرم گفتم آقا من پارسال با دعای خودم گفتم بچه مو بگیر ببر ولی الان دختر میخوام فقط دختر من باردار شدم و همه با اینکه سنو گفته بود بچه ت دختره ولی همه میگفتن بچه تو پسره تو قیافه ت ب دختر نمیخوره میگفتم من با امام حسینم قرارداد بستم الان دخترم یکسال و سه ماهشه ...امامان خصوصا امام حسین مشکل گشاست لبیک یا ابا عبدالله
مامان دلسا مامان دلسا ۱۶ ماهگی
🛑🛑🛑قطع شیر شبانه🛑🛑🛑
من تا حالا فکر میکردم اینکه میگند شیر شب قطع بشه یعنی اینکه فقط تو طول شب شیر نخوره بچه
تا الانم تو ژول شب دلسا زیاد بیدار نمیشد مثلا اگه ساعت ۱۲ بیدار میشد دیگه تا ۵ و ۶ صبح یه سره میخوابید بعد پامیشد شیر میدادم باز میخوابید
ولی الان فهمیدم قطع شیر یعنی اینکه بچه حتی نباید با شیرم بخوابه حالا شیر مادر یا شیر خشک فرقی نداره
دلیلشم اینه که وقتی بچه با شیر میخوابه سینه مادر یا اون شیشه شیر میشه یه نقطه ی امن واسش و وقتی میخوایم شیر بچه را قطع کنیم هم برای شیر نخوردن اذیت میشه و هم اون نقطه ی امن ازش گرفته میشه و خوابش بی کیفیت میشه و هم اینکه ضربه ی روحی میخوره
بچه باید ۸ تا ۱۰ ساعت بدون شیر خوردن بخوابه
حالا این چند وقته که این موضوع و فهمیدم با شیر میخوابوندمش ولی تو طول شب اگه بیدار بشه بغلش میکنم تا مجدد بخوابه و شیرش نمیدم دیگه
این مدت که با شیر میخوابوندمش همینجوری در حسن شیر خوردن براش لالایی میخوندم تا عادت کنه
الان دو شبه بدون اینکه بهش شیر بدم براش لالایی میخونم و میخوابه البته رو دلم میخوابونمش که تماس بدنی را داشته باشه تا یه مدت دیگه بزارمش تو تخت خودش و براش لالایی بخونم چون نمیشه به دفعه همه چیزو ازش گرفت گفتم تجربمو بنویسم شاید به درد کسی بخوره❤️
ایشالا این شیر شبشم کلا قطع بشه مرحله ی بعدی جدا کردن جای خوابشه که به نظرم مرحله ی سختیه بیشتر برای خودم
مامان آقا امیرحسین مامان آقا امیرحسین ۱۷ ماهگی
سلام مهربونا
من واقعا خسته شدم از اینکه نمیفهمم امیر حسین چرا اینقدر گریه میکنه! اینقدر شیر میخواد.. دکتر گفت شبا پیشش نخوابم که نضف شب بیدار نشه شیر بخواد و خودش خوابش ببر الان بیش از یک ماه هست برنامه روتینمون شده ولی این پسر اصلا به این مسئله عادت نکرده و هر شب با گریه باید بخوابه!

گریه فقط به این موضوع بر نمیگرده.. وقتی میرم سرویس تا بیام بیرون از اعماق وجود گریه میکنه!
وقتی دارم به کارهام میرسم گریه میکنه.. هر نیم ساعت شیر میخواد اگر بهش ندم بگم باید غذا بخوری اینقدر گریه میکنه که هلاک میشه.. یه هفته همسرم رفت ماموریت و مادر همسرم اومذ از اون هفته به اینور این شرایط اینقدر عود کرد که نمیدونم باید چه کنم.. برنامه روتینش که پیش باباش بخوابه و شیر نخوره بهم خورد چون مادر همسرم تحمل گریه ی امیر حسین رو نداشت باسد هر جور میشد ساکتش میکردم منم تمام قوانین خونه رو زیر پا گذاشتم که اونا اذیت نشن 💔 نمیدثنم باید چیکار کنم! با دعا نویش حرف بزنم با مشاور حرف بزنم یا صبر کنم نمیدونم!