۱۹ پاسخ

عزیزم همین الانم که تو خونه نشستیم ممکنه بمیریم.ممکنه بریم بیرون تصادف کنیم دور از جون.مرگ و زندگی دست خدا هست و هر زمانی که خودش صلاح بدونه اتفاق میفته.به خدا توکل کن .ان شاءالله هر چی که خیرت هست برات رقم می خوره.منم دو قلو دارم و بر عکس شما به شدت اضافه وزن دارم.اوایل خیلی نگران بودم و فکر می کردم وقتی خودم شکمم انقدر بزرگه،چجوری دوتا بچه اونجا جا میشه.مخصوصا ماه های آخر.هنوزم نگرانم ولی هر وقت این فکرا به سرم میاد،استغفروالله میگم و به خودم میگم به خدا اعتماد کن.وقتی یه بچه رو از نطفه خلق کرده و همه مراحلش رو تا الان خودش جلو برده،چجوری میشه برای بقیه مراحل بهش اعتماد نکرد.واقعا ما آدما دستمون بسته هست و همه چیز تحت نظر خدا انجام میشه.توکل کن و برای آرامش قلبت ذکر بگو و به یکی از اهل بیت متوسل شو.برای همدیگه هم دعا کنیم.ان شاءالله هممون به سلامت زایمان می کنیم و بچه هامونو بغل می گیریم.

عشقم این فکرای بیخود و از ذهنت بیرون کن قربونت برم
چرا به خودت و کوچولو هات سختی میدی؟که چی بشه؟همیشه مثبت فکر کن خیالت راحت باشه

خانمای ک دوقلودارید روزی چندتامکمل میخورید؟

ببین آنقدر راحته ک ...با خودت میگی چرا زنا میرن طبیعی زایمان میکنن...مثل دندون پزشکی ه

عزیزم اصلا ازاین فکرانکن کم خونی شدیدهم باشه باقرص وتغذیه کنترل میشه عمل سزارین هم خیلی راحت ترازاون چیزیه که توذهنته اصلا به دلت بد راه نده مواظب خودت باش تامیتونی گوشت کبابی بخور خدابزرگه الان هم علم انقدپیش رفته که این حرفا واقعا خنده داره

عزیزم الان خو بی حسی ها از کمر انجام میشه هیچ کی اینجوری اتفاقی براش نمیوفته گلم نگران نباش

من قبل اینکه باردار شم شوهرم خاب دیده بود دوقلو داریم تو بیمارستان اومده بچه ها سالمن من مردم 🤣
حالا الان دوقلو باردارم
خلاصه ک آمادگی دارم😐🤣🤣🤣

زایمان سزارین من ی ربع بود اینقد راحت بود ولی قبلش درد طبیعی منو کشت🥺

دور از جون همه عزیزا خداکنه عمر آدم تموم نشه وگرنه خیلی ها دیدم شب خوابیدن صبح بیدار نشدن

سزارین برا چی بمیرن لااقل طبیعی میگفتی ادم یکم شک میکرد ممکنه از خونریری و درد شاید اونم جی شاید دگ سزارین برا چی تازه هوش هم هسی کمر ب پایبن بی حسی

هیچ اتفاق بدی نمیوفته مطمئن باش
سالم میری سالمم برمیگردی

منم خیلی می‌ترسیم اما خیلی اتفاقی کیسه آبم ۳۴ هفتگی پاره شد و چون شهر خودمون امکانات برای نوزادان نارس نداشت با آمبولانس اعزامم کردن مرکز استان که پروسه ش ( بیمارستان خودمون الکی علافم کرد و معاینه های بیخودی انجام دادن) ۵ساعتی طول کشید من کامل درد زایمان طبیعی رو کشیدم و وقتی وارد اتاق عمل شدم و بیحسی و به کمرم تزریق کردن انگار از قعر جهنم انداختنم توی بهشت کلی دکتر و دستیاراش و دعا کردم 😅گفتم من و از مرگ نجات دادین باورم نمیشد تو اتاق عمل اینقدر حس خوب بگیرم با توجه به ترسی که داشتم...بنظر خودم همه چیز معجزه بود...امیدوارم برای تو هم همینجوری بشه و اتاق عمل با حس و حال خوب بگذرونی و کوچولوهات و صحیح و سالم بغل بگیری🥹😍

😐😐خدایی اینم شدسوال عزیزم
همیجوریشم کم استرس وفکروخیال نداریم

فک میکنم موقع زایمان من میمیرم

خدانکنه این فکرارو ازسرت بیرون کن.خیلی سخته بچه بی مادر.من یه دخترازشوهرم دارم که مادرش فوت کرده خیلی اذیت میشه بااینکه من همش هواسم بهش هست همیشه میخام بهترین باشه

سلام عزیزم ترو خدا ما رو خندون مگه دور ای حضرت یعقوبه😅

تو زایمان طبیعی اینو شنیدم ولی تو سزارین ن فکر نکنم اگه در کنارش ی مریضی دیگه داشته باشه مادر مثلا بیماری قلب و.. اینا شاید ولی اگه سزارین باشه فکر نکنم همچین چیزی بشه

ترخداخدانکنه ?منم این فکراسرم میزنه میدونی چراچون دوقلوباردارم خودم کمخونیم شدید 9هستش خدابدادمون برسه

برای چی باید بمیره ؟؟🤔🤔🤔

سوال های مرتبط