۱۲ پاسخ

بنظر من که هر زمانی بچه دوم و سوم و..... بیاد آدم پاره میشه.
اما بعدش قشنگه که بزرگ میشن و بچه ها بازی میکنن و دعوا میکنن وباهم مدرسه میرن و...
خدا بهت توان بیشتر بده

عزیزم دختر کوچیکت وقتی میخوابه صدای سفید کنار بزار که صداهای اطراف رو نشنوه و ننوهای سنتی هم خیلی تو بیشتر شدن خوابش تاثیر داره
منم تو همین وضعیتم درکت میکنم خیلی سخته فاصله بچه هام یکسال و چهار ماهه

قشنگ می فهمم منم الان تو همین وضعیتم

آخی عزیزم خیلی سخته. صبور باش

واقعا سخته بچه تو این سن هنوز مستقل نشدن نیاز به بغل مراقبت غذا دادن دارن نق میزنن دیگه برسه نوازد هم داشته باشی خدا صبرت بده

لالایی براش نی نی کوچولو بزار توی اتاق توی اپلیکیشن پادکست لالایی هست بحدی آرامش بخشه ک خودتم باهاش خواب میری

درهمین شرایطم...فقط میتونم برات همدردی کنم وبگم ایشالا میگذره

عزیزم منم شرایط شمارو دارم من خیلی عصبی شدم و ناخوداگاه دختر بزرگمو که سنیم نداره دعوا میکنم حالم ی وقتایی خیلی خرابه من ناخواسته باردارشدم و واقعا شرایط بدی دارم

درسته بی نهایت ۲ تا ۳ تا بچه سخته ولی خیلی قشنگه من واقعا روزای سختی و دارم میگذرونم ولی نمیذارم حالم بد بمونه سریع خودمو جمع و جور میکنم چون بلاخره این روزام میگذره و روزای قشنگ میاد

یا تک فرزندی
یا ۴ فرزندی😂😂
یا اولش باید راحت زندگی کنی و خودتون عشق کنید و بچه با تک بودنش ناراحت باشه یا دهنمون سرویس بشه و خودمون و بچه ها در آینده لذت ببریم

کوچیکه چند وقتشع؟ قشنگ تصورت کردم و حق داری واقعا سخته اما میگذره

چقدر شبیه زندگی الان منه....منم شبا درگیرم...بچه رو میخوابونم پسرمو شوهرم سروصدا میکنن نمیزارن بخوابه...خودم گیج خوابم بچه ها رو که به سختی میخوابونم خودم خواب از سرم میپره ساعت یک تازه بلند میشم شام میخورم یا هرچی دستم بیاد میخورم که شیرم زیاد بشه

سوال های مرتبط

مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
ما یک ماهه بنایی داریم اومدیم خونه مادرم،،، مادرمم شهرستان بود قرار نبود فعلا بیاد،پاش ترک خورده اومد اینجا من بهش برسم،ولی انقد اخلاقش خاصه ک خیلی اذیت میشم به شدت به تمیزی خونه حساسه از وقتی بیدار میشم سرپام همه جارو تمیز میکنم ولی باز غر میزنه اصلا نمیگه تو بدبختم یه ذره استراحت کن بقران تا ۵ صبح سرپام بچم دم صبح میخوابه تو خوابم مدام گریه میکنه باید هی بزارم رو پام کلا ۴ ساعت خواب ندارم بهم میگه دوساعت زودتر بیدار شو کارهارو انجام بده نمیگه تونستی بخوابی اصلا بچه گذاشت استراحت کنی،بچم پشتی رو میندازه باهاش تند حرف میزنه میگه چرا میندازی درحالی ک میره شهرستان صدبار زنگ میزنه ک دلم برای امیرعباس تنگ شده ولی میاد نزدیک انقد بداخلاقی میکنه کلا روحیمو خراب میکنه همیشه همینطوری بوده فقط میگه خونه تمیز باشه بشینم بداخلاقی کنم و غر بزنم واسه هر چیزی غر میزنه الان حیاط تمیزه هوا سرده میگه برو حیاط گرد و خاکه بشور، لگن میارم دستشویی میکنه میبرم خالی میکنم مادرمه دوسش دارم همه کار براش میکنم ولی انقد اخلاقش خاصه و سریع خوبی رو فراموش میکنه آدم زده میشه از ترس مامانم همش خونه رو مرتب میکنم وقت نمیکنم یه حموم برم،مادر مردم کمک خال بچشون میشن اینم اینجوری،از وقتی مامانم اومده ۵ دقیقه با بچم نتونستم بازی کنم😒حرصم میده خیلی
مامان ارغوان مامان ارغوان ۲ سالگی
دوستان یه مشورتی میخوام کنم باهاتون.
من درسم تموم شده این ترم. دخترمم داره دوسالع میشه.
شوهرم میگه دوس داری بری سرکار برو.
هم دوس دارم برم هم دلم پیش بچمه.
بعضی وقتام میگم بقیه مردم هم اینجورن خب خیلیا میرن سرکار بچه کوچیکم دارن. مادرشوهرمم تنهاس پسر مجرد داره اما هیجوقت خونه نیست یا سرکاره یا پیش دوستاشه. پدرشوهرمم سرکاره باشه هم همش با دخترم بازی میکنه و وقت میزاره براش. مادرشوهرمم حوصلش سرمیره همش میگه برو سرکار فکر ارغوان رو نکن من نگهش میدارم.
حالا شما بودید چی میکردید. بعد اگ برم سرکار خب از لحاظ مالی زندگیمون هدفامون میوفته جلوتر. ولی خب موندم. میگم بچم چی ینی من صب تا غروب برم و بچم همش ازم دور باشه؟ خودش میمونه ها اوکیه. منم ک بهش وابستگی شدید دارم. هروقت میزارم پیش مادرشوهرم میگه تو نیستی خیری ساکته و خانومه اصلا اذیت نمیکنه فقط بازی میکنه. اما من هستم همیشه غر میزنه نق میزنه برای من. حالا شما بودید چی میکردید🥹🥹🥹🥹🥹🥹🥹