بیاین یکم حرف بزنیم😃
بدترین و بهترین اتفاقی که تو بارداریتون افتاد چی بود؟؟🥴🫢

قرار بود برم پولیپ عمل کنم باردار شدم رفتم پیش دکترم فهمید باردارم سریع گفت سقط میشه این بدترین بود برام

بهترین هم بعد سونو آنومالی که فهمیدم جنسیت رو رفتم همون شب خرید حالم وصف نشدنی بود بعدشم شوهرم با یه گردنی سوپرایزم کرد 😍

بدترین اتفاق اینکه آزمایشام ریسک پرخطر بود گفتن آمینو بده احتمالا سقط کنی
بهترینش اینکه جواب آمینو خوب بود و نی نی سالم بود

من الان چیزی که اذیتم میکنه عفونته دیگه هیچی یادم نمیاد😩

بدترین اینکه ازمایشم ریسک داره نتونستم بخاطر هزینش امنیو و سلفری بدم
ولی مطمئنم یه روز میام میگم بهترینش اینه که بچم سالم بود🙂

بدترین مطلق شدنم تو هفته 17 و طول سرویکسم کم شد شوک بدی بود

والا بدترین این که از خونم حالم بهم میخوره از بیرون رفتنم بیزارم 😂😂😂😂😂

داییم فوت شد...داداشم و زنش تا مرز طلاق رفتن

بدترین اینکه توی هفته ۱۹ مجبور شدم آمینوسنتز بدم و دکتر ژنتیک خیلی راحت از سقط و کشتن بچم بام حرف میزد.
بهترینش اینکه بچم سالم بود و اینکه توی اتاق عمل ک واسه اولین بار صداشو شنیدم و دیدمش انگار خدا دنیا رو بهم داده بود.

بدترین هماتوم و خونریزی های وحشتناک که آخر به سرکلاژ ختم شد. مجدد بدترین استراحت مطلق بودنم که تا الان مهمان خانه مادرشوهرم شدم. بدترین از خانه م حالم بهم میخورد و مجبور شدم اینجا بیام. بهترین هم انومالی که عاشق دختر بودم و گفت جنین دختر هست .

تهوع بارداری ک دارم تجربه میکنم و خونه نشینی و احساس غم

بهترین اتفاق اینه تااینجاسالم وسلامت رسیده ایم ازاینجابه بعدهم سالم وسلامت به پایانش برسم وسالم وسلامت بغلمون بگیریم.
بدترین نگم شوک کننده بگم چون پسرمو۱۹هفتگی ازدست دادم بعداونم رفتم دکتربرارژیم پسرزایی اونم۱۲هفتگی ازدست دادم بعدش ازخودخداخواستم برامون پسرسالم وصالح بدهدازاول هم باهمسرم میگفتیم پسره وقتی رفتم سونوگفت دختره چشمام پرشدبااشک ناشکری نمیکنم بدبرداشت نکنین بخاطراون سقطام چه تهمتهایی که نشنیدم دلم بدجورشکست گفتم منکه جوابشون روندادم خداوندجوابشون رومیده حتما ولی همسرم گفت همینکه سالمه شکرخدا،ولی دل من میخواست پسرباشه چون درست بروزی میوفته که پسرم بدنیامیومد۵دی.
قربون حکمت خدابرم صلاح مارودردختردونست خودشم میدونه تاعمردارم دیگه قصدبارداری ندارم این دوتاگل دخترام بسمونه

بدترین دخترداییم سقط کرد
خوبترین خواهرشوهرم رفت خونه خودش راحت شدم 😐😂

بدترین خونریزی هایی بود که بدلیل هماتوم اوایل بارداری داشتم ، بهترین هم سونوی آنومالی ☺️

بابام فوت کرد 💔

بدترین اتفاق شوهرم خیلی اذیتم میکرد اومدم خونه مامانم 😔😔😔😔

خدا را شکر بدترین که نداشتم تا حالا


بهترینش روزی بود که برای اولین بار نی‌نی لگد زد دقیقاً ۲۰ هفته بودم
اولش ترسیدم بعد ذوق کردم🤣❤