۵ پاسخ

اینقدر که بچه به مادر وابسته میشه به شیرخوردن وابسته نمیشه خیلی شرایط سختیه ولی ازفردا یه ادم دیگه میشه مستقل میشه واصلا وابستگیش کمتر میشه قوی باش اینم میگذره

آخی عزیزم به سلامتی ان شاء الله ، خدای مهربون حافظش باشه شما بهترین مامانی

وای نگو که منم دارم با خودم میجنگم که شروع کنم از شیر بگیرمش ولی نتونستم فعلا انگار زبونم لال میخوان ازم دورش کنن وای خیلی حال بدیه😭😭😭😭

اصلا گریه نکن .ناراحت نباش .اینقدر شرایطشون خوب میشه شیر نمیخورن .منم تاپیکا میخوندم .هی میترسیدم .. الان گرفتم میبینم چقدر بچه ام به آرامش رسیده

واي منم اصلا امادگي روحيشو ندازم كه بگيرمش

سوال های مرتبط

مامان فاطمه زهرا مامان فاطمه زهرا ۲ سالگی
درد دل ❤️‍🩹💔❤️‍🩹









زوری که فهمیدم فاطمه زهرا مشکل داره دنیا رو سرم خراب شد این دکتر بردم و دکتر بردم ولی تا خدا نخاد برگ از درخت نمیوفته ❤️‍🩹💔
شب و روز ام شد گریه و دعا که خدایا حال فاطمه زهرام خوب بشه ولی 😔
یک سالگی براش تولد نگرفتم گفتم تا دو سالگی خوب میشه باز براش تولد میگیرم
امروز دیدم فاطمه دوسالش شده ولی 😔💔دارم با اشک مینویسم
خدایا منو تو چ امتحان سختی گذشتی
برای یه مادر پدر خیلی سخته بچه دو سال باشه ولی هیچ کاری نگنه گوشه خونع افداده باشه 😔
ارزو داشتم فاطمه زهرا حرف بزنه
گردن بگیر
راه بره
چهار دست وپا بره
بشینع
شیطونی کنه
و
و
ولی من باز هم امید دارم که فاطمه زهرام خوب میشه
وقتی بغلش میگنم اه میگشه یعنی ون موقع خدا از حالم خبر داره 😔💔😔
وختی باهاش تمرین میکنم بهش میگم تو خوب میشی عزیزم برام میخند
ولی من اشک ام میریزه
یعنی خیلی حرف ها تو دلم موده
برا فاطمه اسفند رو آتیش هستم
خیلی سخته

خدا خیر بده ون مامان های رو که کمک ام کردن که تا امروز شرمنده فاطمه خانم نشم الهی که خدا به زندگی تون برکت بده 🤲🫀
مامان 🫀 یارا🫀 مامان 🫀 یارا🫀 ۲ سالگی
سللللللام‌ مامانای عزیز و مهربون و شب زنده دار....
من خیلی خیلی خیلی خوشحالم😍😍💃💃💃
امیدوارم تو اوج به ناراحتی تبدیل نشه و تا پایانش خوشحال بمونم😜🤪
خب اومدم بگم که دخترمو از دیشب شیر گرفتم(شیر خشک)🥺😢
یارا از نوزادی فقط شیر خشک خورد و بی نهایت وابسته بود😞
حتی تایمی که غذا میخورد از سر سفره بلند نشده می‌گفت جی جی...☹️
خلاصه که دیشب آخر شب موقع خوابش درخواست شیر کرد....😣
منم طی یه حرکت انتهاری یه قطره تلخک زدم به سرشیشه زدم به لبش...😔
گفت تلخه و درخواست آب کرد😞😣😔
گذاشتمش رو پام و خوابید😔
هم ناراحت بودم هم خوشحال....
ولی خب ناامید بودم گفتم دوباره فردا درخواست می‌کنه و به این راحتیا بیخیال نمیشه....
به محض بیدار شدن گفت جی جی گفتم مامان جی جی تلخه😞😞😭😭
با بغض گفتم و اونم ناراحت شد و لباش و برچید😭😭
از امروز تا همین الان موقع خواب چندباری اسمشو آورد و پشت بندش خودش می‌گفت جی جی تلخه....
امشب دومین شبیه که یارای من شیر قبل خواب نمیخوره و من قلبم داره از جاش در میاد...😭😭😭
بچه ها خیلی وابسته ن...خیلی از لحاظ روحی آسیب میبینن....
چقد گناه دارن😭😭😭😭😭
و من الان مادریم که نمی‌دونم خوشحالم یا ناراحت...
اول که اومدم تایپ کنم با لبخند شروع به نوشتن کردن و الان دارم با گریه تایپ میکنم....😞😞😔😔😭
نمی‌دونم من خلم یا طبیعیه و بقیه هم همچین حسی دارن.....
وقتی من اینقد ناراحتم پس اون مامانایی که شیر خودشونو میدن چقد براشون سخت و ناراحت کننده ست....😢🥺
مادر بودن عجیب سخته....🥺