۱۵ پاسخ

بهش شیرخشک نمیدادم که سینمو پس بزنه😭

چرا پلارژین نمیدادی؟

از چیز خاصی ناراحت و پشیمون نیستم

من اول از همه استرس رو در بارداری از خودم دور میکردم
چون به شدت وسواس فکری دارم خدانکنه فکرم درگیر بشه فقط اون روز میمیرم حس میکنم از بس آدم استرسی بودم بچم هم مثل خودم شده ترسو شده خیلی بهم وابسته شده
بعدش اینکه شیر خودمو بهش میدم
الان تا ۶ ماهگی خورد دیگه وا زد
آخر اینکه تا نوزاد بود از نوزاد بودنش لذت می‌بردم چون برای بار اول مادر شدن رو تجربه میکنم خیلی وسواس به خرج دادم و همه چی مثل برق و باد گذشت

من یکم بیخیال میشدم
به زورم که شده شیر خودمو میدادم
و همه چی میخوردم
اروم تر میشدم سر کولیک
باورتون نمیشه من انقد بیخوابی کشیدم کم مونده بود سکته کنم

خداروشکر کاری نکردم که پشیمون باشم چون بچمو نذاشتم کسی دست بزنه .بعدکه ۴۰روزش شد اجازه دادم بیان دیدنش .خودم بهش غذا میدم خداروشکر که بردمش دکترطب سنتی و گفت هیچ نوع قطره نده بهش چون همشون بدرد نخورن باعث هزارجوربیماری توبزرگسالی میشه و ندادم تاثیرش دیدم دخترزودتراز همسن سال هاش گردن گرفت زودتراز وقتش دندونش دراومد و زودتراز وقتش روپاش ایستاده و الانم زودتراز وقتش بحرف اومده و اینا دلیلش همون قطره هایی بود که دکترگفت نده تجویز جایگزین وطبیعی کرد برعکس دختربزرگم که اشتباه محض کردم قطره های فاسد دادم بچم دندوناش نابود شد ۴سالگی کبدش مشگل پیدا کرد و الانم درگیر استرس اضطرابه

عزیزم چرا قطره پلارژین نمیداذی چه ایرادی داره مگه؟

من در مرحله اول به شوهرم میگفتم. به کسی نگه من بیمارستانم
دووم به بچه های زایشگاه میگفتم تا زایمان نکردم کسی رو بالای سرم راه ندن
سوم به بند ناف بچم هیچی نمیزدم ...
چهارم مینشستم .انقدر سرپا نبودم

قطره پلارژین چرا نمیدادی ؟

بهش پستونک میدادم ک درگیر انگشت خوردنش نشم
بهش گهگداری شیرخشک میدادم
ب گهواره عادتش میدادم،گاهی میزاشتمش پیش دیگران ک اینقد وابسته من نباشه
اوایل بدنیا اومدنش میبردمش مهمونی اینا ک زیاد غریبی نکنه،پدرمو دراورد ازبس با همه غریبی کرد تازه خوب شده

چرا پلارژین نمیدین؟

از وقتی غذاخور شد حداقل ی وعده غذای خودمون میدادم تا زودتر جویدن یاد بگیره و خوش غذا بشه.

روپا نمیخابونمش

اول ازهمه از روز اولی ک بیمارستان بودم ب بخیه هام میرسیدم تاعفونت نمی‌کرد بعد ده ماه اذیت بشم هنوز.دوم ک نمیزاشتم بوسش بودن چون بچه ام مریض شده بود گوشاش عفونت کرد از سرما نوزادم مریض بود.سوم خونه مادرشوعرم نمی‌رفتم ک سر چندروز منو ول کنه بره سرکار من تو خونه تنها بمونم.چهارم ک هیچوقت سرش داد نمیزدم ک الان هی داد بزنم

من خودم‌ تو بارداری انقدر حرص نمیخوردم
تو شیردهی هم لبنیات و تخم مرغ نمیخوردم که انقد بچم اذیت نشه

سوال های مرتبط