عزیزم من تفاوت سنی بچه هام دوسال بود کلا اوایلش من هم خیلی اذیت شدم پسرم خیلی اذیت شد یعنی غافل میشدم دخترمو میخواست بکشه من هیچ کمکی نداشتم اگه داری ازشون کمک بگیری شش ماه اول خیلی سخته بعد کم کم سختیش کم میشه بچه ها بوجود هم عادت میکنن دخترم الان یکسال و نیمه جونش واسه پسرم درمیره همدیگرو خیلی دوست دارن جوری که پسرم کسی دست به خواهرش بزنه گریه میکنه ولی هنوزم سختی خودشو داره ولی باز شرایط بهتره مامان عزیزم یکم صبور باش یکم سخت نگیر سرپسرتو سرگرم کن مهدبفرستش تا یکم اوضاع زندگیتون به روال برگرده اصلا هم کار اشتباهی نکردی بهترین کارو کردی یه بچه و همبازی دیگه آوردین .
فقط سعی کن برو بندازی به سینه خودت زردیش که رفته شیرخشک و نده از نظر من فقط شیر خودتو بده یکی و دوروز تحمل کن فقط شیر بده بهش تاشیرت راه بیفته آب هویج ذرت آبگوشت دلسترکلاسیک بخورشیرتدزیاد میشه
خیلی مواظب اولی باش که بلایی سر کوچیکه نیاره .با بزرگه بازی کن موقع شیر دادن اولی رو بغلش بگیر نازش کن یا موقع عوض کردن بگو بیاد کمکت کنه
ولی بالاخره میگذره این روزا بزرگ میشن خوب میشن
برا مام همینه هیچ کمکی نداشتم تفاوت سنیشون سه ساله دست تنها بودممن هنوزم دخترم بزرگم اذیت میکنه با این که کلاس اوله ولی اذیت میکنه هنوزم از پسرم بیشتر بهونه میگیره لجبازی میکنه اذیت میکنه جیغ و داد و گریه الکی کوچیک رو میزنه هی بهش میگه بابایی برام اینو میخره برای تو نمیخره که این گریه کنه اصلا یه وضعیه که نگو
منم دقیقا موقعیت شمارودارم کم آوردم دیگع🤦😭
هیچی بابا یه سره مراقبم....اول که از بیمارستان اومدم گفتن یه کادو از طرف بچه کوچیک بگیر برا بچه بزرگه منم گرفتم....زیادم به بچه کوچیک توجه نمیکنم قربون صدقه ش برم....ولی خوب آرین عصبی میشه منو میزنه بچه رو گاهی میزنه یا مثلاً جدیدا هرچی میخوره دهن عرشیا میخواد بکنه...دستشویی میرم پشت در میبرمش باهاش حرف میزنم که سمت عرشیا نره...میام به آرین عصرونه بدم همزمان عرشیا شیر میخواد...عرشیا رو میخوابونم میاد دستشو میگیره بیدار میشه بیدارم هست همش گریه میکنه
من دخترم ۱ سال و ۱۰ ماهش بود پسرم به دنیا اومد.تو این سن حسادتشون کمتره.از روز اول خود دخترم اینقد داداشش رو دوست داشت همش بوسش میکرد تا میخواستم شیر بدم شیرخشک میآورد پوشک میآورد 😂اگر من دستم بند بود داداشش گریه میکرد میومد میگفت داداش گریه🥲فقط الان که بزرگتر شده یکم حساس شده تا باباش داداششو بغل میکنه دخترم میگه بغل براهمون به همسرم گفتم جلوش بغلش نکنه.یکی دو ماه اول برا منم سخت بود از لحاظ خوابشون چون صبح که همسرم میرفت سرکار دست تنها بودم ، ولی الحمدالله الان خوبن باهم خیلی خیلی داداششو دوس داره و هواشو داره.
میگذره این روزا گلم.منم یکی دوماه اول کم و بیش شیر خودمو دادم بعد دیگه شیرخشک دادم اینجوری خیالم راحته که هم سیر شده هم به دخترم بیشتر میرسم.چون اونجوری باید هر نیم ساعت به پسرم شیر میدادم.
به نام خدا کونم پاره شد بدون کمکی سزارین زخمم باز شد شوهرمم حتی برام کاری نکرد هیشکیو نداشتم ناهار شام هنه چی با خودم بود الان شدن یه نامادری بجای مادر
پسر من یکماه اول اینطوری بود الان خیلی خیلی خوب شده
فاصله سنی بچه های من ۲ ساله
جفتشونم پسرن.من کمکی نداشتم.خیلی اذیت شدم.ولی از تجربیاتم بگم برات اینکه اجازه بده بزرگه تو کارای کوچیکه شرکت کنه.شیشه شیرشو بیاره.خشک کن بیاره.اتفاقا اصلا جوری نباش که به کوچیکه توجه نکنی.توجه بکن بذار بزرگه کنار بیاد با این قضیه ولی بیشتر توجهت به بزرگه باشه.اون فقط وقت گذروندن با تورو میخواد.اگه بچه ات شیرخشکی شد هم اشکال نداره درعوض بچه ی بزرگت کمتر آسیب میبینه.همینکه بغلش میکنی شیر بهش میدی اون حساس تر شده.به خدا بچه های شیر خشکی هم باهوش و سالمن
من پسر کوچیکم تا ۱۱ ماهگی هم شیر خودمو میخورد هم شیرخشک.بعد از اون فقط شیرخشک دادم.
اگه بتونی دوتاشو باهم بدی خیلی بهتره.
فقط کم نیار.البته من کارم به دکتر کشید و قرص آرامبخش میخورم فقط به خاطر اینکه پسر بزرگمد یه موقع دعوا نکنم.ولی الان که کوچیکه ۱ سالش شده اوضاع خیلی بهتر شده
عزیزممن پسرم ۱سال ۹ماهش بود دومی دنیا اومد.گریه میکرد می می نده.یا میگفت منو بغل کن. من تا ۸ماهگی کمکی شیر خشک میدادم.تا میتونی به بزرگه محبت کن اون ترسیده .فکر میکنع نی نی شما رو ازش گرفته.گاهی بچه رو بده بغلش یل بگو بی بی بیار براش افریت تشویقش کن..به مرور بهتر میشه ولی به هیچ عنوان تنهاش نذار ممکنه آسیب بزنه
آره درک میکنم
من ۱ ماه کلی آدم بود که پسرارو نگه میداشتن کوچیکه رو له نکنن
من دوتا داشتم که اصلا کنار نیمومدن
درکت میکنم عزیزم والا منم از همین چیزاس ک میترسم به بچه دوم فک نمکنم انشالله ک خدا کمکت میکنه ناشکری نکن بزرگ میشن
منم وقتی بچه دوم و بدنیا آوردم دخترم خیلی اذیت کرد دیگه به همه گفتم به کوچیکه توجهی نکنید دیگه با دخترم حرف زدم گفتم نگاه یه داداش کوچولو برات آوردم تو باید حواست بهش باشه که کسی اذیتش نکنه الان خداروشکر خوب شده هر دو تا همدیگر و دوست دارن تا میتونی با بزرگه حرف بزن
عزیزم خب اول ک عادت میکنی هیچ وقت ناشکری نکن بابت داشتن بچه دوم اولی هم از حسودیه ک اینکارو میکنه من خودم دو تا پشت سر هم دارم اولی پسر دومی دختر پسر منم همینطوره اصلا باور کن از خوراکی هاش ب همه بچه ها میده غیر خواهرش خودش درست میشه نگران نباش فقط جلو اولی زیاد با دومی گرم نگیر بیشتر توجهت نسبت ب اولی باشه تا دومی واسه شیر هم چون شیر خشک دادی دیگه سینه اتو میگیره منم همینطور شدم اول سینه امومیگرفت دخترم میخورد ولی شیرم کم بود شیر خشک دادم دیگه هر کار کردم نگرفت
ادامه
بزرگه هم وقای میخوام به کوچیکه شیربدم عصبی میشه دادوقال میکنه اسباب پرت میکنه، صبح که میشه دلم میخواد خودم بدون خستگی پاشم توی سکوت وتنهایی بشینم ولی بچهها یه سره بخوابن، دوست دارم وقتی بزرگه بیدارمیشه یکی ببردش خونه بازی اونقدربازی کنه خسته بشه ، کوچیکه هم یه سره بخوابه فقط
مامانم گفت یه ذره با آب قندبزن به سینه ت که بچه شیررو بگیره میزنم چندثانیه میخوره باز ول میکنه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.