۷ پاسخ

مردا نفهمن نفهم خودت ازش بخواه هرچی که میخوای

عزیزم بخدا همه شون این شکلین شوهر من سه چهار ماه رفت تو اتاق خوابید آخرش گریه کردم گفتم بسه دیگه چرا میری من بیچاره تنها میخوابم. بخاطر اینکه خوابت خراب نشه در حالیکه کار خاصی هم نداره بگم خسته بود و باید استراحت میکرد

عزیزم درکت میکنم ولی متاسفانه به قول عزیزان مردا نفهمن میدونم سخته هرچی ماام بگیم اهمیت نده ولی آدم دست خودش نیست منم بعد زایمانم اذیت شدم خیلی اون موقع خیلی حالم بدمیشد ولی الان اصلنا برام مهم نیست ولی یادم نمیره هیچ وقت که چقدر عذاب کشیدم شوهرم تودوران بارداری هوامو داشت خیلی ولی بعد زایمان نه خیلی بخصوص که دخترم شیر خشکی شد خانواده شوهرم کلی حرف بهم زد بخصوص مادرشوهرم که من هیچ وقت نمی‌گذرم ازشون این روزا میگذره سعی کن ذکر زیاد بگی که آروم بشی

نمیدونم شانس چییه بعضییا خیلی دوروبر خانوماشون میچرخن،بعضییا هم چنین مواقعی دوور میشن،حالا شاید از نظر ما بی خیالن واز درون دلشون مونده چی بگم،ولی منم هرموقع برا زایمان رفتم شوهرم انگار عین خیالش نبود🥺سومی رو که چون خواهرشوهرم همرام بود گفتن یه همراه بیشتر نباید باشه وشوهرمو راه ندادن اونم گذاشت رفت خونه😭خیلی دوست داشتم کنارم باشه اون موقع،موقع رفتن تو اتاق عمل موقع برگشتن نبود😭😭😭

نگران نباش بعضی موارد اینجور رفتار ها از ته دل نیست ظاهریه به دل نگیر از زندگی لذت ببر

من دوسال پیش زایمان کردم طبیعی زایمان خیلییییییییی سخت بود اصلا زنگ نزد حالمو بپرسه وقتی مرخص شدم دیدم همون شب که من داشتم میمردم داشته با رفیقش چت می‌کرده وقهقهه میزده

ببین شما الان جسم و روحت حساسه و اکثرا این تایم همین دغدغه هارو دارن.شوهر،خانواده ...ش....دوست .حرف بقیه...سعی کن اصلا اهمیت ندی ب خودت و بچت برس خدای نکرده افسردگی میگیری ...بخدا شوهرهااکثرا همینن نمیگم همشون ولی خیلیاشون بی اطلاع از وضعیت خانوم و بی درکن.بیشترسعی کن پیش خانوادت باشی.

سوال های مرتبط