پسرم از مهد بدش میاد میگه مامان نمیره کسی نیست باهاش بازی کنم میگه یکی از پسرا نمیزاره بچه های دیگه بامن بازی کنن و دور خودش جمعشون میکنه من تنهام به معلمشم میگم میگه بچن دیگه . بگید چیکار کنم از اون روز که اینو گفته همیشه دلهره و اضطراب دارم که الان تو مهد چطور ؟ چیکار میکنه وگریه نمیکنه یا چی ترخدا بگید چیکار کنم داغون شدم اینقد فکر کردم با بچه و مادرشم حرف زدم مادرشم میگه بچست

با اون بچه حرف بزن بگو دفعه دیگه این کارو نکن با هم بازی کنین با جذبه بگو تا ازت حساب ببره

دختر منم مهد میره...باید خودش خودش رو تو بچه ها جا کنه مثلا چند تا چیز جالب یادش بده بگو بره به همکلاسیاش هم یاد بده مثلا من خودم به دخترم پایتخت فنلاند و سوئد و نروژ رو یاد دادم

عزیزم من هم این مشکل دارم پسرم باهوش هست، وخیلی دوست داره برور، ولی همین که می رود خیلی استرس داره تمام انگشتاش خورده که خون میاد، وقتی هم امد تمام عقدههاش سر من خالی می کنه من می زنه می گوییدچرا من تنها می زاری

ای خواهر پسرمن اولاش نمیرفت چند روز پیشش نشستم باهزار بدبختی راضی شد بره منم خوشحال بودم که عادت کرده پسرم کمی لکنت داره امروز میگه یکی از بچه ها ادامو در اورده وقتی حرف زدم مسخره م کرده میگه نمیرم منم جیگرم اتیش گرفت واقعا نمیدونم چکار کنم

مدرسه پسر من معلمشون اونقدر سرگرم میکنتشون‌که وقت نمیشه بچه ها بهم کاری داشته باشن بنظرم با معلمش جدی تر صحبت کن اگه غیر انتفاعیه باید ب همه بچه ها توجه کنه

باید با معلم صحبت جدی کنی بگی پسرم میگه نمیرم اگر اینجوری باشه میبرمش جای دیگه بگو بچه ها از شما حرف شنوی دارن شما باید ازشون بخوای که با هم دوست باشن.

عزيزم بهش توضیح بده ی کاری کن با اونجا کنار بیاد..بزار قدی بشه اصلا نگران نباش باید کنار بیاد با هر شرایطی

دختر منم یکی از بچه ها اذیتش میکنه لپش رو میکشه براش شکلک درمیاره اینم میگه من نمیرم.
امروز هم نرفت

باید بچت قوی کنی