۸ پاسخ

دقیقا مثله پسر من

عزیزم اگر کارهایی که میکنه خطری براش نداره مخالفت نکنین و هر چیزی رو که خواست زود برآورده نکنین .برای مثال امروز که اسنک گرفتین دیگه سیب زمینی و غذای دیگه نمیگرفتین شاید بگین بچه اس ولی همین بچه ها خیلی باهوش هستن و نقطه ضعف ما بزرگ‌ترارو زود میفهمن
لجبازی و نق نقو بودن الانشون هم اقتضای سنشونه هممون بریدیم دیگه 😂

عزیزم گاهی به بچه نه بگید چرا باید اینقدر برای عدای بیرون لج کنه یه بار بهش بگید الان وقتش نیست بزار نه گفتن و یاد بگیره بچه ها خیلی باهوشند ضعف شما و میدونه درسته شما مادرید دلتون میسوزه اما همیشه خواستش برآورده نکنید

ی چی بچم بخند
چند وقت پیش خونه پدرم بودم،بهراد موز نمیخورد
خلاصه
ی همسایه دارن افغانی با چهارتا بچه
بابام میگفت این جور بچه ها (بلانسبت بچه هامون البته) باید مثل این بچه ها از صبح تا شب گرسنه باشن بعد سنگم میخورن
مامانم میگه بچه ها ت کوچه نون بربری خالی رو با اشتها میخورن بیا و ببین
نون و‌نوشابه تلیت میکنن
نون و حلوای آرد
کلا ازین غذاهایی ک بهراد تستم نمیکنه اصلا
ب نظرم ی کمم ما زیادی هواشونو داریم پررو شدن
🫠🫠

وای دختر منم همینه با گربه نق زدن همچی روبه دست آورده الآنم نمیشه کاری کرد

عزیزم اقتضای سنشون
باید مدارا کنیم
منم گاهی کلافه میشم از کارای دخترم ولی خب هرچیزی هم گفت براش نگیر بعدا کنترلش سخت میشه

دقیقا دخترمنم عجیب لجباز و زر زر شده ... روزی یه قرص مسکن میخورم بخاطر سردردم ک انقد گریه میکنه صداش رو مخمه

این یعتی همچی برام نخرید بزار کمی واسه نیازهای منتظر بمونه فردا روز دچار مشکل میشی

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۲ سالگی
مامان سوگند مامان سوگند ۳ سالگی
مامانای باتجربه حرفم زیاده دوتا تاپیکه دوتارو بخونین لطفا راهنماییم کنین🥺
دختر من یه بچه خیلی منطقی آروم مهربون خیلی بااحساسه ولی دختر خواهرم ک همسنن خیلی شر و شیطون و بی تربیته و اهل کتک زدن..هروقت این دوتا بچه باهمن خون ب جیگر دختر من میکنه خیلییی اذیتش میکنه هرچیزی ک دستش باشه بزور ازش میگیره حالا فرق نمیکنه اصن وسیله چی باشه اصن چشم نداره چیزی دستش ببینه ک بازی میکنه خیلی دست بزن داره میزنه..حتی اگه با یه بچه دیگه درحال بازی ببینه بازیا از حسادت بهم میزنه گریه ش میندازه منم خیلی میخام دخالت نکنم بزارم دخترم از خودش دفاع کنه ولی کار یبار دوبار نیس یه سره اشک بچمو درمیاره دختر منم دل نازکه یه سره گریه میکنه من خیلی عصبی میشم با خوبی مهربونی دعوا هیچی هم حرف گوش نمیده ک اذیت نکنه ..میزندش بعد بوس میکنه میگه ببخشید دودقیقه بعد همبن وضعه یه سره تکرار میشه ب حدی ک دختر من ک انقد ارومه عصبی میشه عقده ای میشه میشینه ب گریه و جیغ خیلی میریزه بهم انگار ک شکنجه روحی بهش بدنا..انگار ک خودمونا هی اشکمونا دربیارن بعد بگن ببخشید باز یکی بزنن تو گوشمون ببین چ حسی میگیریم روحمون چ آسیبی میبینه ها..حالا چیکارکنم دخترم ازین دل نازکی و مظلومی دراد انقد عذاب نکشه ..منم خیلی ب خوبی حل میکنم سرگرمشون میکنم سعی میکنم دفاع نکنم دخالت نکنم بینشون ولی مادرم مگه یبار دوباره ک بگم طوری نیس بقیه هم از رفتارم خوششون نمیاد هی میگن ولش کن بزار یادبگیره بزار از پس خودش بربیاد پ بعد ک رفت مدرسه میخاد چیکارکنه