همیشه میترسیدم از چالش های بچه داری.
ولی تا الان دخترم سر هیچ کدوم اذیتم نکرد .
نمی‌دونستم چجوری از قنداق بگیرم ولی گذشت و تونستم.
نمی‌دونستم چجوری عادت پستونک رو از سرش بندازم ولی خودش نخورد و ولش کرد.
شیر شبش کابوسم بود ولی همکاری کرد و نخواست ازم.
الآنم روز سوم از شیر گرفتنمونه.
از وقتی واکسن یکسال و نیمگی رو زدیم هرکس میبیندمون می‌پرسه هنوز سیر میخوره؟ منم میگفتم آره و اصرار میکرد که بگیرم از شیر.
ولی با خودم گفتم بزار بخوره شیر خشکیه بچم شیر مادر که نخورد .
یکی دو هفته پیش داشتم به این فکر میکردم که چرا هیچموقع گریه نمیکنه براش و من هم فقط قبل از خواب بهش میدم. گفتم بزار یه دو روز عصر ها بدون شیر بخوابه . در کمال تعجب اصلا اذیتم نکرد خداروشکر . اما شبا میدادم بهش .
اما الان سه روزه که کلا شیشه شیرشو قایم کردم و ندادم بهش .
بنظرم اگه نبیندش نخواد ازم .
شب اول یکم بی‌قراری کرد منم شیر ندادم بجاش آب جوش سرد ریختم تو شیشه . اونم خورد دید شیر نیست شیشه رو پرت کرد .
این دو شب دیگه هم اولش راحت می‌خوابه یکی دو بار هم بیدار شده ولی تا منو دید اومد تو بغل خودشو پرت کرد بعد همون‌جوری خوابید یعنی فهمیده که دیگه شیشه شیر نمیدم دستش .
خداروشکر لبنیات میخوره .
خداروشکر حرف گوش کنه. خداروشکر که دارمش .
هرچند نوزادی های اذیت شدم ولی بازم میگم خداروشکر .
لا حول ولا قوة الا بالله عظیم .
این ذکری هست که من همیشه میخونم .
واسه همه چیز جواب میده . همیشه بخونید . روزی هزار بار بخونید . به هرچی که بخوای می‌رسید🥰🥰🙏🙏🙏🙏

۸ پاسخ

سلام خداروشکر بابت دختر خوبتون....خداحفظش کنه ...ببخشید این ذکر که نوشتین لا حول ولاقوه الا بالله العلی العظیم درسته یا اینکه شما نوشتین ؟؟

الهی شکر که حس و حال یه مادر خوبه، خدانگهدار گل دختر شما باشه

خداروشکر گلم دختر منم فقط گریه داد و بیداد بهونه گرفتن آرزوی من بچه ای مثل بچه ی شماست خدا از چشم بد حفظش کنه

خداروشکر عزیزم واسه بهونه گیریا بی اشتهایی های بچه منم دعا کن

میایی گروه واتساپ مامان ثنا

عزیزم چرا شیر قطع کنی دکتر پسرم میگه تا سه سالگی بهش بدم میگه از شیر پاستوریزه بهتره

خداروشکر خداحفظش کنه عزیزم🧿

خداروشکر یه تاپیک مثبت هم دیدیم و یه ذکر

سوال های مرتبط

مامان رهام جون وتودلی مامان رهام جون وتودلی ۲ سالگی
#تجربه از شیر گرفتن
سلام مامانا خواستم از تجربه خودم براتون بگم
من ۱۹م تصمیم گرفتم که رهام جون رو از شیر بگیرم خیلی وابسته بود حتما باید زیر سینه می خوابید یعنی مثل پستونک همیشه باید می خورد دائم دنبالم بود و گریه میکرد
بلاخره روز اول صبحانه ونهار وشام بهش دادم خیلی بیقرار بود و همش بهانه می‌گرفت ولی من براش خوراکی می آوردم و باهاش بازی می‌کرد یعنی یه جوری
حرف حرف خودش بود کلافه بودم ولی جانزدم و ادامه دادم
دوروز همین روال بود
روز سوم وچهارم شیر صبحانه قطع کردم
روز پنجم شیر نهار ولی همچنان شیر شب رو می خورد فقط نهار وصبحانه نبود
خلاصه
روز هفتم شیر شب که می خواست بخوابه ولی وقتی خواب بود می‌خورد
و اصلا بهانه نمی‌گرفت یعنی اون پسری که روز اول بود به کلی فرق کرد بود دیگه شیر روز فراموش کرد بود
و امروز که روز دهم هست شیر شب قطع شد
تو خواب چند باری بیدارشد ولی من بغلش کردم و بهش آب دادم و براس لالایی خوندم و خدارو شکر خوابید
خواستم بگم شاید اولش خیلی مترسیدم ولی اینجوری بچم بیشتر همکاری کرد تا اینکه یک دفعه قطع میکرد شیر
اینم تجربه من
فقط مامانا مهربون تواین ۱۰ روز به من انگاری ۱۰۰سال گذشت خواهش وقتی خواستین از شیر بگیرن بیشتر بهشون توجه کنید اینجوری کم تر اذیت میشن بچه ها
موفق باشید