وای بخدا دارم دونه میشم اینجا 😭بچه تازه بزور خابوندم میخاستم بخابم داداش کوچیکم میاد داخل سوال پرسیدن منو بیدار میکن میکنمش بیرون میخام بخابم مامانم زنگ میزن بعد داداشم از اونطرف سر صدا میکن بچه بیدار میشه بعد دوبار بچه میخابونم صدا تلویزیون زیاد میکن و هی میاد داخل اتق و در باز میکن میبنده و میره میاد باز بیدارمیکن بچه یعنی گریم اوفتاد دیگ 😭😭😭😭الانم دخترم بیدار شد دیگ خابش نمیبره اوف 😮‍💨😢کاش میرفتم خونه خودم دیشب ایقد با مامانم حرف زدم باید برم میگ ن بخیا داری خون ریزی داری نباید بری چله هم داری کلا نباید بری تا بعد چله یعنی الانکه سرم بزن تو دیوار من الانم تنهام تو خونه بابام اینا همه یا مدرسن یا سر کار 😭😬حرصم در اومده دیگ

هیچ جا خونه خود ادم نمیشه!نه به کسی زحمت بدی نه خودتو بزاری تو‌موقعیت!من ک زایمانم تو شهر خودمه مامانم قراره بیاد!ک‌میگم‌بعد ۱۰روز بره!دلم نمیخاد بش زحمت بدم اخرش ک‌باید تنهایی انجام بدم

شوهرت نمیگه بیا یا بخواد بچه رو ببینه؟

بچه رو که بیدار میکنن، بسپار به مامانت و خودت بگیر بخواب

وای خیلی سخته. من فقط خودم تنهایی راحتم. اون ده روز اولم مامانم اینجا بود بیشتر عذاب وجدان داشتم بابت مامانم که کمر درد داشت. پماد گرفتم زود تر بخیه هام خوب شه پاشم سر پا. خدا نیاز هیچکیو به هیچکی نندازه الهی.

بعدشم شوهرت و بهونه کن بگو نمیتونه تنها بمونه میگه بیا خونه زنگ بزن بیاد دنبالت برو
شوهرتم 9 ماه انتظار بچش و کشیده برو پیشش ببینه دوتاییتون و برو سختیهارو ببینه درد کشیدنت و ببینه ☹️

وااا یعنی چی مادرت چقدرر زورگوو 😕
فکر شوهرت و نمیکنه خب اونم اذیت میشه سختی میکشه مگه چهل روز کم ؟!🤨
یجور میگه خونریزی داری چله داری انگار هیچ کس زایمان نکرده ،مادرت خوب باشه فکر زندگیت و می‌کنه میگه آروم آروم برو خونت زندگیت و شروع کن ...
شوهرت چه شوهری نمیگه بیا خونمون 🙄😐😐

من خودم 9 ماه رو پیش مادرم موندم کامل بهم رسیدگی میکنه خدا خیرش بده. تازه تا چهلم بچه هم میخام بمونم. سر و صدا حل میشه. ولی اینا یسری تجربه هایی دارن که بهتره از فرصت استفاده کنیم. راست میگه بذار جای بخیه هات خوب بشه بعدش میری خونه خودت

من که اصلا بعد زایمانمم خونه مامانم نمیرم میام خونه خودم مستقیم

هم اکنون وضعیت من از دست داداشام😐
از دیروز اومدن خونم انقدررر اذیتم کردن که نگو
یه عالمه کار ریخته سرم تا بچه رو میخابونم بیدارش میکنن

ولی ربطی به چله نداره بنظرم
من قبل چل هم خونه مامانم رفتم هم برادرشوهرم هم خودم
بیرونم میرفتیم طوری نی که

آدم خونه خودش راحت تره پاتو بزار تو یه کفش که من باید برم بگو مامان تو بیا اونجا اینطوری بهتره راحت بگو حرفتو بزن بگو مامان راستش من اینجا راحت نیستم سروصدا زیاده ناراحتم شد اشکال نداره ولی بچه رو تو سرو صدا یاد بده بخوابونی بزرگ شد یعنی داغون میشی دخترمو تو سکوت میزاشتم واااااای بیچارع شدم منم بعد زایمتن رفتم خونه مامانم خواهرم همش داد میزد دعوامیکرد گریه میکرد با مامانم اصن یه وضعی بود ۵ روز به زور وایسادماومدم خونه خواهرم ۲۶ سالشه حالا داداشت لابد کوچیکه

گفتم ک پاشو برو تا نیستن

اووووو‌چند سالته مگه اجازه میگیری هنوز هر حایی راحتی ارامش داری برو‌بچه ات به یه مامان خوشحال نیاز داره نه عصبی