خانما توروخدا جواب بدین اگ حستون مشترک هست
من وفتی مجرد بودم اصلا هیچ ترس و استرس این شکلی نداشتم یجورایی فقط متعلق بخودم بودم از مرگ‌از هیچی نمیترسیدم‌ولی الان ک‌مادر شدم مدام‌این فکرم خدایا یعنی بزرگ شدن بچمو انشاءالله میبینم
میبینم ک دخترم شده ۲۰ سالش مثلا بچشو میبینم فلان نشه بهمان نشده از بس ک دوسش دارم ی ترسی تو وجودم دارم شمام دارید یامن غیر طبیعی هست

بله مادر یعنی همین ، من همش میگم جنگ نشه خدایا ، با بچه کوچیک ، بلای سر بچه هامون نیاد 🤲🤲

چون بچه وجود ماست قبلا خودمون بودیم الان دو نفریم

منم همینم همین چند دقیقه پیش هم بهش فکر کردم

افسردگی گرفتی

آره منم . من حتی فکر باباشم میکنم میگم خدایا اگه باباش نباشه چی ... این حسا گاهی میاد سراغم .

آره عزیزم، من تا قبل بچه نگران همسرم بودم الانم نگران هر دوشون
من فک میکردم من اینجوری شدم
پس تنها نیستم

منم این حسو دارم یادمه تازه ازدواج کرده بودم وقتی جهاز میخریدم همش با خودم میگفتم ازشون استفاده نمیکنم ممکنه ب اونجا ها نرسم حالم خیلی بد بود همشه ترس از دست دادن دارم

دقیقا
ن این مدلی
من کلا از دو سه سال پیش کلا خیلی افسرده شدم زیاد ب فکر خودکشی میافتم حتی ت قبل از بارداری و اینا چند سری اقدام کردم عین دیوونه ها جواب نداده ولی😅 اوایل عین خیالم نبود ک بعد من چی ب روزه بقیه میاد اما الان ک مادر شدم نصف ذهنم میگم مامانم چیکار میخواد کنه نصف دیگ‌ش میگم پسرم میخواد چیکار کنه
انگار تازه فهمیدم ک اگه من برم چند نفر هستن ک بعد من سرنوشتشون معلوم نیست