مادرا عزیز دوستان من حس خستگی رو داشتم
چندوقت پیش باخودم فکرمیکردم کاش چندروزی برم بیمارستان هم شوهرم نبودن منو درک کنه وهم بفهمه تنهایی بچه بزرگ کردن چطوریه چقدر سخته خیلی کم آورده بودم بدنم ناتوان مونده بود
باورمیکنید الان ۳ روزه بیمارستانم 😢
حالا چه حالی به منو بچه هام گذشته بماند 😢😫
وای الان به خودم میگم چرا فکرای اینجوری کردم کاش پیش بچه هام باشم پیش شوهرم باشم هرچند منو با اخلاقش اذیت میکنه
کاش سالم باشم کنار بچه هام و شوهرم باشم اینقدر به خودم فشار نیارم از دست مشکلات خودخوری نکنم کااااااش بتونم کاااااااش خدا کمکم کنه 😔😔

۱۰ پاسخ

من فکر میکنم خداکنه هیچوقت بچم بی مادر نشه
چون شوهرم بیشتراز چندساعت از پسش برنمیاد بعدش میبره خونه مادرش که من اصلا خوشم نمیاد بچم پیش اونا تنها بمونه

ان شاالله هر چه زودتر مرخص شید و برگردید کنار خانواده

عزیزم عفونتت چطوری بود ک بستری شدی؟
انشالله زودتر مرخص میشی صحیح و سالم میای سر زندگی و بچت
واقعا سلامتی نعمت بزرگیه انشاءالله همگی سالم باشیم

عزیزم دلم🫠خدا سلامتی بده ب همه فقط ادم صبح تا شب کارکنه

وای من ۳شب بستری بودم افسردگی گرفتم تنها بودم همراهی نداشتم

سالم باشی همیشه

بارداری گلم؟

انشالله زودتر حالت خوب بشه عزیزم
یکم خودتو سرگرم کن پارک و خرید و گردش برو با بچه هات همه ی این افسردگی های ما خانوما بخاطر خونه موندن زیادمونه

الان به چه دلیل بیمارستانی؟
انشاالله خدا سلامتی و دل خوش بده

تنها تویه اتاق موندم 😭

تصویر

مقالات مرتبط

مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
روانشناسی ازدواج
روان شناسی ازدواج چیست و چرا به آن نیاز داریم؟

سوال های مرتبط

مامان علی و فاطمه مامان علی و فاطمه ۴ سالگی
سلام دوستان من بچه هام ۱۱ ماهه بودن که برادر نوجوونمو از دست دادم الان چهار سالشونه و من به شدت آدم کم حوصله و عصبی شدم خیلی سرشون داد میزنم و خیلی هم کتکشون میزنم بچه هام جوری شده که از من خیلی میترسن از دست خودم دیگه خسته شدم متنفرم از خودم که نمیتونم خودمو کنترل کنم تورو خدا کمکم کنید خیلی از خودم بدم میاد که بچه هام دوسم ندارن ...
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان فرانک مامان فرانک ۴ سالگی
سلام مامانای گل
خوبید
میشه کمکم کنید من دوس ندارم سر بچه هام داد بزنم ولی هرچی آروم بهشون میگم گوش نمیدند تا دادم ک میره بالا گوش میدند اینقدر سر درد میگیرم وقتی اینجوری میکنند شوهرم بهم میگه جذبه نداری نمیخوام مامان بدی باشم نمیخوام بچه هام ازم دور باشند
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان edvin❤ مامان edvin❤ ۴ سالگی
سلام خانوما.یه مساله ای خیلی نگرانم کرده،پسرم بجز منو مامانم تنهایی پیش کسی نمیمونه،همش دوس داره هرجا میره من باشم پارک میریم بزور باید راهی کنم سمت سرسره و تاب یبار سوار میشه دوباره میاد پیش من میشینه نگرانشم تصمیم دارم یکی دوماه مونده به پیش دبستانی بفرستم مهد شاید عادت کنه.☹️🥲
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۴ سالگی
بچه ها دیدین توی بعضی فیلم‌ها مادر برای بچه ش نامه‌می نویسه و یه زمان خاص اون نامه رو به بچه میده ...
داشتم کارن رو میخوابوندم با خودم فکر میکردم‌من چقدر به این بچه مادری کردن بدهکارم چقدر حرف داشتم که باهاش بزنم و خودم رو تبرئه کنم واسه جاهایی که کم گذاشتم و جاهایی که بداخلاقی کردم همین طور که داشتم پیش میرفتم و از خستگی ها و تنهایی هام میگفتم که دیدم تنها بی گناه این قصه کارن بوده احساس میکنم خیلی در حقش مادری کردن مدیونم نمی‌دونم چرا این حس عذاب وجدان دست از سرم بر نمیداره گاهی اون قدر ازش خجالت میکشم که تمام روز نمیتونم توی چشم هاش نگاه کنم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دوقلوها🩷🩵 مامان دوقلوها🩷🩵 ۴ سالگی
سلام دوستان من باهمه ی تردیدهایی که داشتم با همه ی دلشوره ای که دارم راهیِ سفرعشق شدم 😭
برای آرامش دل من و جوجه هام دعاکنید بهونه ی منو نگیرن و اذیت نشن منم اگه قابل باشم و ان شاالله برسم به بهشت روی زمین براتون دعامیکنم 🤲🌹😭
تاآخرین لحظه بارها پشیمون شدم اما همسرم دلگرمم میکرد و میگفت برو یک هفته نفس بکش من حواسم به بچه هاهست،ان شاالله آقا خودش دلمو آروم کنه..شماهم برام یچیزی بنویس🙏
مشاهده ۲۹ پاسخ دیگر
مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
من از وقتی درسم تموم شد سر کار رفتم تا وقتی حامله شدم
بعد دیگه نرفتم تا الان
بخاطر پسرم گفتم کوچیکه خودم پیشش باشم
اما الان می‌خوام باز برم سر کار امیدوارم همکاری کنه بعضی ساعات باید کنار مامان بزرگاش باشه
مهد نزاشتم چون خیلی ترس از جدایی داشت
گفتم فعلا از افراد خودی شروع کنم
خدا بهش توان و قدرت بده منو تو این راه اذیت نکنه
پسر خوبی باشه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آریا جانم مامان آریا جانم ۴ سالگی
سلام مامانا یه درد و دل من ۳۳ سالمه شوهرم ۳۴ سال حالا من حس میکنم به خاطر تفاوت سنی کم شوهرم زود افتاده تو در سر الان ۳۴ سالشه بچه دوم رو من باردارم در صورتی که دوستاش مجردند . کلا خیلی از این فکرا تو سرمه مثلا میگم شاید به خاطر سن من بود شوهرم گفت بچه دوم رو بیاریم اگه زنش کم سن و سال بود خودشو حالا حالا ها درگیر نمی‌کرد . وقتی میرم بیرون مردم و دخترا رو میبینم حالم بدتر میشه . ما الان ۴ ساله با هم حتی نتونستیم سینما بریم پسرم چشمش ضعیفه میگیم ضرر داره براش حالا بچه دوم هم بیاد شرایط سخت تر میشه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ❤جوجه کوچولو❤ مامان ❤جوجه کوچولو❤ ۴ سالگی
وای از دست این مردا ، از بیرون اومدیم سامیارو باباش رفتن بخوابن ، شنیدم سامیار به باباش میگه من می خوام بزرگ بشم برم سرکار ، بچه بسازم 😬 باباش گفت پسرم بزرگ شدن زیادم خوب نیست ! سامیار گفت بابا بچه ساختن سخته ؟😳 یهو دیدم باباش گفت نبابا خیلیم راحته 😶 یعنی ی لحظه دیر اومده بودم وسطشون شوهرم کامل مراحل ساخت بچه رو به سامیار توضیح میداد🤭 خدایا چقدر این مردا ریلکسن میگم اااا چی میگی به بچه ؟ میگه بلاخره که متوجه میشه ، این با ما فرق داره😳 تعطیلات تابستونیش تموم شده صبح زود باید بره سرکار داره افسردگیه بعد تعطیلاتش رو اینجوری تخلیه می‌کنه🤣
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان خانوم کوچولو مامان خانوم کوچولو ۶ ماهگی
دوتا سال پیش خواهر زن داداشم بچه دوم سزارین کرد بهترین بیمارستان با بهترین دکتر سر زایمان روز بعد که بچشو شیر میده میره کما تاالان تو کماس امشب یهو پیش خودم گفتم من اگه سزارین بشم سر بچه هام چی میشه کی بهشون برسه خیلی استرس گرفتم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۴ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر و شادی
من چند روز پیش که منتظر بودم کلاس کارن تموم بشه شاهد دعوای بد مربی مهد با یه دختر بچه بودم که بهش تشر میزد و دستاش رو گرفت و کشیدتش داخل ... هنوز گریه دختر بچه تموم نشده بود که مامانش اومد دنبالش خیلی مردد بودم به مادرش بگم یا نه که نگفتم ولی خیلی عذاب وجدان دارم شاید مادر نمیدونه که چه جوری با بچه ش رفتار میکنن به نظرتون امروز اگه دیدم بهش بگم؟؟ اینم بگم قبلا هم من یکبار بچه هام رو برای بازی برده بودم دیدم که اون خانوم به بچه هام ا اجازه نمیده اسباب بازی ها رو بیارن بازی کنن یا مثلا قاشق بچه رو از روی پارکت برداشت کرد تو ظرف غذاش گفت بیا غذات رو بخور ...
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان سربازامام زمان مامان سربازامام زمان ۴ سالگی
سلام دوستان
امروز جواب آزمایش و سونوم بردم به دکتر نشون دادم بخاطر کیست دارو داد
معاینه هم کرد عفونتم برطرف نشده گفت برم بستری شم
دلم برای بچه هام تنگ میشه خیلی حالم بده 😭😭
بچه هام طاقت دوریمو ندارن
بیمارستان برای عفونت زنان چیکارمیکنن چه داروهایی میدن کسی میدونه ؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی محیا مامان امیرعلی محیا ۴ سالگی
خانما من تازه شدم ۲۲ .سه هفته س میرم تکواندو
شوهرم میگه برو درس ت هم ادامه بدم پسرمم سال دیگه می‌ره پیش دبستانی اون موقع دخترم ۴سالش می‌شه .میشه به نظرتون ؟ دوتا بچه ۵سال ونیم ۴سالع هم تکواندو رفت هم درس ادامه داد هم کارهای خونه رو کرد ؟اینم بگم میرم باشگاه بچه هام میبرم میشینن نگاه میکنند کسی و ندارم بزارم پییششون شوهرم تا ۹ سرکاره ،🫠🫠🫠
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دینا جون مامان دینا جون ۵ سالگی
دوستان دو روز پیش دخترم رو بلند کردم یکمی لک دیدم رفتم دکتر برام شیاف داد چرا احساس میکنم بچه ای ندارم تو شکم م چون هیچ حالتی ندارم نکنه قلبش وایستاده ؟؟من هیچ حالتی ندارم دیروز با شوهرم دعوام شد ی الم کفر گفتم خدا ببخش منو ب خاطر من ی بچ م کاری نگیر
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان رکسانا مامان رکسانا ۴ سالگی
سلام مادرا خسته نباشید من دخترم دو هفته میشه شبا تا می‌خوایم بخوابیم شروع می کنه به گریه کردن و همش میگه دست خودم نیست گریم میاد هرچی هم ازش می پرسم نه جاییش درد می کنه نه از چیزی می ترسه ؟ براتون پیش اومده؟
مامان رایان مامان رایان ۴ سالگی
من وابستگی شدید به بچم دارم با خانواده شوهرم رابطه ندارم منو تو معذوریت قرار دادن بچمو چند ساعت گرفتن حالم خوش نیست شاید اونا حق دارن نوه اشونه اما تو دوران دوستی با خانواده شوهر هم همیشه بچه ام با خودم می بردم دو ساعته کارم گریه است کلا نمی تونم بچه ام تنهایی خونه کسی بفرستم توروخدا یه چیزی بگید من آروم بشم حس خوبی نسبت به مادرشوهرم ندارم اصلا
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر