سلام مامانا خوبید ؟ مانایی ک بچه ی هم سن و سال دخترم نورسین دارید و پستونکی هستش وابستگی شدید داره چکارمیکنید دخترم ۲۴ ساعته توی دهانش طوری ک تا خود صبح مک میزنه خیلی اذیتم باهاش تازه بردیمش پارک و قتی برگشتیم خونه گفتم پستونی گفتمش افتاد ازموون تو پارک گفت کی برام می‌خرید گفتم هروقت رفتیم پارک سه تایی دنبالش میگردیم چطور امشب بخوابونمش آخه دوستم امروز رفتیم ی سر داخل مغازه گفت چیه این دخترت تو این سن پستونک میخوره میگن اگه بزرگ بشن اعصابشون ضعیف میشن وضعف عصبی میگیرن من هم نگرانم لطفا کمک

۳ پاسخ

امشب احتنال زیاد بیتابی میکنه ولی نباید کم‌بیاری و کوتاه بیای
یکی دوشب سخته بعد راحت میشی

سرش وقیچی کردم ولی باز میخورد

عزیزم بهتربودیاتلخ میکردی یاسرش قیچی

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
وابستگی کودک به مادر
وابستگی کودک به مادر تا چه سنی طبیعی است؟

سوال های مرتبط

مامان عرشیا مامان عرشیا ۲ سالگی
امروز عرشیا رو بردم پارک نیم ساعت تاب بازی کرد بعد رفتیم سوپرمارکت بهش گفتم چی میخوری رفت ی آبمیوه برداشت گفت بریم 🐼😍
مامان یسنانفسی مامان یسنانفسی ۲ سالگی
روز دوم پوشک گیری
خیلی عالی پیش رفت دخترم دیروز بعد تعویض پوشک صبح گفت مامان من پوشک دوست ندارم شورت پام کن و هروقت حس دستشویی داشت بهم میگفت حتی سه ساعت رفتیم پارک توپارک هم گفت دیش دارم بردم .
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 💮💓رستا💓 💮 مامان 💮💓رستا💓 💮 ۲ سالگی
امروز تو پارک یه حاج خانومی نوشو اورد ه بود منم کنارش نشستم رو نیمکت .میگفت تا امدم خونشون گفت منو ببر پارک بچه هارو تنها بزرگ میکنن هم بازی ندارن براشون هم بازی بیارید تو دلم گفتم خیلی دلمون میخواد ولی شرایطشو ندارین
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان الین🫀♥️ مامان الین🫀♥️ ۲ سالگی
سلام مامان جونیا😍اینم از تولد دخترم باتاخیر ساده و خودمونی ولی رفتیم ک پارک خیلی خوش گذشت با بچه ها بهش🤩
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دنیز و دریا مامان دنیز و دریا ۲ سالگی
مامانا بنظرتون امروز بچه ها رو ببرم پارک این ویروس ک اومده تو هوای آزاد هم منتقل میشه؟؟یا در منزل به سر ببریم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان رهام مامان رهام ۲ سالگی
سلام به همگی
من پسرم رو دیروز بردم پارک، تو پارک دو تا از دوستاش اومدن بغلش کنن اونارو پس میزد و با دست هل میداد عقب، یا کسی میخواد وسیله اش رو بگیره اولین کاری که میکنه محکم اون یکی بچه رو میزنه.
من البته حباب ساز رو گرفتم و گفتم مامان فقط میزنه شماها بازی کنین و قبول کرد. اما اینکه قبلش زد ناراحت شدم. بقیه بچه های هم سن پسرم تعاملشون تو پارک باهم خیلی خوب بود، این دو مورد ا، دیشب خیلی ناراحتم کرده.
میدونین علتش چیه؟ علی الخصوص اولی که نمیذاشت کسی بغلش کنه
تو خونه هیچ وقت من یا باباش چنین کاری نمی‌کنیم
از دیروز عصر خیلی ناراحت و ناامیدم 😔
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دنیز مامان دنیز ۲ سالگی
دخترم صبح لباس پوشیده بره پارک اونم تنهایی
میگه برم پارک با بچه ها بازی کنم
من😐🫠
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رستا مامان رستا ۲ سالگی
سلام مامانا دخترم چند شب تا صبح تا خواب نق میزنه امشب ساعت ۳ بامداد بیدارشد میگه بیسکویت میخوای آیا بچه های شما تو این سن اینجورید
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان النا مامان النا ۲ سالگی
سلام مامانا ی سوال بدن دخترم از سر تا پا خیلی داغه کلا تو خونه پنکه و کولر هم روشنه اما بازم بدنش داغه .. تو ححیاط هم ک شبا میشینیم بازم داغه از چیه لطفا بهم بگین
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رسپینا مامان رسپینا ۲ سالگی
3روزه خونه مامانم هستم هم خودم همم دخترم بدجوری سرما خورده بودیم رفتیم استراحت ،الان بر میگردیم خونه نمیدونم شام چی بخوریم ,کمک کمک
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان چشم تیله ای مامان چشم تیله ای ۲ سالگی
یع بچه مریض پسرمو بی هوا تو پارک بوسید
انقد اعصابم خورده
ب مادرش گفتم پسرت سرماخورده بود گفت الرژبه
انقد استرس دارم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گلی مامان گلی ۲ سالگی
چقدر این سن دوسالگی سخته واقعا کم آوردم دخترم از صبح ک پامیشه دنبال بهانه همش گریه جیغ میزنع ی جایی میرم میزنه بچه هارو واقعا کم آوردم عصبی ترینم کاش زودتر بگذره این سنشون
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آندیا مامان آندیا ۲ سالگی
سلام صبح بخیر من دنبال همبازی برای دخترم هستم که هم سن یا بزرگتر باشه ما سمت پیروزی تهران هستیم بیشتر بریم پارک و یا خانه بازی اینجا کسی هست همو پیدا کنیم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۲ سالگی
سلام خانما رفتیم پارک بچم بازی کنه داشت میدوید خورد زمین صورتش این جوری شد چیکار کنم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نی نی جون🧿 مامان نی نی جون🧿 ۲ سالگی
روز اول از شیر گرفتن
سلام مامانا
امروز بیشتر وقت رو بیرون بردیمش صبح تا ظهر که بردیم پارک و حسابی بازی کرد ،خونه که آوردیم یکم باهاش راه رفتم و قصه گفتم و لالایی خوندم تا خوابش برد وقتی بیدار شد دوباره بردیمش بیرون
خلاصه امروز کلا بیرون بردیمش و سر گرمش کردیم
چند باری اومد سراغم ولی خودش می‌گفت مه مه بو بو دوتور(یعنی مه مه اوف شده بریم دکتر) سر مه مه ها رو یکم رنگ غذا زدم و روش هم چسب کاغذی زدم (چسب مشکی نزدم گفتم گناه داره شاید بترسه بچم)
غذا و خوراکی هم زیاد چیزی نخورد ولی شیر پاستوریزه و آبمیوه و آب خیلی بهش دادم که تشنه نشه
شب هم خیلی باهاش بازی کردم تا خوب خسته بشه موقع خواب یکم بهونه گرفت ولی دوباره بغل کردم و باهاش راه رفتم تا خوابش برد
الان کلی ظرف توی آشپزخونه ست ،سالن و اتاق ها هم زلزله است و منم خسته ی خسته ،ولی فدای سرش انشالله این مرحله ی سخت و به خوبی بگذرونه ،خدا کنه امشب اذیت نشه بچم 🙏
مشاهده ۱ پاسخ دیگر