۱۴ پاسخ

بسلامتی از ۹ روز دیگه منتظر باش،کم کم دیگه بغلش کنی امیدوارم این روز ها برات زود و راحت بگذره و به هفته های بالا نرسین

😍😍😍😍

ان شالله بسلامتی زایمان کنی ❤️

عزيزم خداروشكر با اين پيامت اميد بيشتري گرفتم من مطمعنم فقط خدا بايد بخاد شما نوشتي رحمت باز شده بوده فانلينگ بودي؟؟ چه كارايي كردي؟؟ منم استراحتم توكلم ب مداشت تا به هفته شما برسم واسم دعا كنين

اخ عزیز دلممم به خوشحالی بغلش بگیری😍😍😍😍

ای جانم آن شاللع این هفته های باقی مانده روهم به سلامتی بگذرونی وقتی نی نی قشنگتو بغل میگیری همه ی اون سختی هایی که کشیدی از یادت بره

عزیزم ایشالله پسر خوشگلت سروقتش صحیح و سالم بغل بگیری و تموم خستگی این چند ماه با دیدنش از تنت بیرون بیاد🤲🏻💚 ماها خیلی عذاب کشیدیم حقمونه از این به بعد دیگه فقط با بچه هامون شاد باشیم🌿💚

تمام این متن با بند بند وجودم حس میکنم خدارو هزار مرتبه شکر 🥹🙏انشاالله سالم و سلامت پسر گلت بغل بگیری و همه اینارو بشوره ببره😍برای منم دعا کن 🥰🥹

انشالله این چند هفتم به سلامتی بگذره عزیزم😍❤️

اگه بچه اولته اون لحظه که بچه دنیا میاد و صدای گریش میاد اما هنوز چهرشو ندیدی رو صد بااااار حسش کن
اگه سزارینی
چون لذتش بیشتر اون موقع درد نداری

انشاءالله ب سلامتی گلم

انشاالله که بسلامتی و شادی فارغ بشی و نی نی عزیزت رو به آغوش بگیری💕💕
خدا پشت و پناه تون باشه❤️

الهی امین
انشاالله بسلامتی زایمان کنی چ حس خوبی داست خوندن متنت

الهی شکر عزیزم از تجربه تلخ قبلیت همیشه نگران بودم واست و دلم برات می تپید الهی شکر به این ماه رسیدی و امیدوارم به زودی سر موقع کوچولوتو بغل کنی نگران هیچی نباش این روزهای آخرم میگذره و بغلش می کنی♥️

سوال های مرتبط

مامان معجزه💚 مامان معجزه💚 هفته سی‌ونهم بارداری
پسرم...سفر ۹ماهه ی من و تو هم به آخر رسید❤️خداروشکر بابت تک تک لحظه هایی که تو وجودم بودی،بابت تک تک ضربان های قلب کوچیکت🤲🍃
از روز اول که فهمیدم خدا تو رو بهم داده ترس از دست دادنت رو داشتم،نشد تو بارداری مادر قوی ای باشم برات...از حق نگذریم همه جوره صفر تا صد خودم رو گذاشتم برای مراقبت از پاره ی تنم💞
اما انقدر نگران روزهای گذشته بودم و ترس از آینده رو داشتم که نشد لذت ببرم تو این مسیر از داشتنت،نشد با خیال راحت قربون صدقه ات برم و با لگد هات کلی کیف کنم...انگار فقط مراقبت‌ ازت بود که شد وظیفم
دلم میخاد از فردا که تو رو میدن بهم و برای اولین بار میگیرمت تو بغلم،تموم کنم نگرانی هامو...دلم میخاد با خندت بخندم،با گریه ات گریه کنم،باهات بزرگ شم،رشد کنم و قوی شیم کنارهم 💚
جان دلم... سال پیش تو چنین روزی من یکبار از دستت دادمو خیلی دلم شکست...گلایه میکردم با وجود این همه ارادتم به خانم، چرا تو چنین روز مبارکی من بچم رو از دست دادم،اما شکر🍃🤲شکر که محبوبم دقیقا یکسال بعد اون روز سخت تو رو دوباره بهم بخشید و شب ولادت حضرت زینب برای اولین بار من و تو همدیگه رو میبینیم❤️🤲همون روزی که برای من خیلی مبارکه و قراره بهترین اتفاق زندگیم تو این روز رقم بخوره..نوشتم که هیچوقت یادم نره این لطف و مرحمت و معجزه...❤️🍃
به امید دیدن روی ماهت پسرم🌙
بریم که باهم قشنگ ترین فصل زندگی رو شروع کنیم... برامون دعا کنید🤗
۱۵آبان۱۴۰۳🤲🍃❤️
مامان رستا سادات👼🏻 مامان رستا سادات👼🏻 ۳ ماهگی
:به بههههههههه😍😍
الان چک کردم دیدم بالاخره ما هم وارد ماهم نهم زندگیمون شدیم
عشق مامان رستا من یکی یدونه خونم نه ماه میشه گفت از بهترین روز های زندگیم گاها سخت ترین و دشوارترین روز های عمرم رو در کنارت سپری کردم نزدیک ترین روزهای من و شما که هیییییییچ وقت هیییییییییچ وقت دیگه اینقدر بهم نزدیک نخواهیم بود هیچ زمان
از خدا ممنونم که مارو تا این مرحله رسوند و این لیاقت رو به من داد که تا اینجا محافظ تو باشم و روزهای بیاد موندی رو کنارت سپری کنم
ازت ممنونم که گذاشتی مادر بودن رو با وجود نازنینت تجربه کنم
میدونم بیرون بیای دیگه هیچ وقت به اندازه الان بهم نزدیک نیستیم که من حتی آروم حرف بزنم تو صدام و بشنوی و اصلا حرف نزنم بفهمی من رو با همه اینا که دوست دارم تو دلم بمونی و باورم نمیشه رسیدیم به ماه نهم ولیییییی قرار کمتر از ۴۰ روز دیگه روی ماهت رو اون دست و پاهاش کوچولو خوردنیت رو که همش تکون میدی از نزدیک ببینم از نزدیک بوت کنم از نزدیک لمست کنم و من بی صبرانه حتی منتظر اون روزم 😘🥰😘🥰
رستا من
زندگی مامان محیا ،وجود من ،بهترینم، زیبا ترین موجود روی زمین
نه ماهگیمون مبارک قربونت برم 🤍❤🤍❤
بماند به یادگار از ورود من و رستا جون به ۹ ماهگی
۱۴۰۳/۰۳/۲۶
مامان آقا فراز💙 مامان آقا فراز💙 ۴ ماهگی
اولین روزی که وارد گهواره شده بودم ۴ هفته و چند روز بودم....
دو روز بود که فهمیده بودم باردارم....
وقتی هفته به هفته هاش رو نگاه میکردم تو دلم حسرت میخوردم میگفتم اوه چه راه طول و درازی ....
چقدر طول میکشه که من به اون هفته ها برسم....
۳۸ هفته رو سرش خیلی تامل کردم....
آرزو کردم چشم ببندم باز کنم ببینم تو ۳۸ هفته ام!!!
یعنی دقیقا ۳۴ هفته ی قبل!!!
چشم بستم و باز کردم ....الان تو هفته ی ۳۸ ام!!!
فکر نمیکردم تا اینجا برسم....
با این همه چالش....
با سرویکس کم....با احتمال زایمان زودرس ...با دهانه رحم باز!!!
خیلی سخت بود...خیلی اذیت شدم...خیلی شبا بغض داشتم و درد داشتم...
ولی همش دعا کردم که خدایا به نقطه امن برسم....خدایا بچمو سالم بغل بگیرم...
چه شبایی که از درد با شوهرم دوتایی گریه کردیم... چه شبایی که استرس داشتم و خودمون رو با عجله رسوندیم بیمارستان.... چند روز مونده....
نمیدونم دقیقا چقدر ...اما خداروشکر میکنم که تا اینجا به سلامت اومدیم من و گل پسری..... خدایی که مارو تا اینجا آورده قطعا اینقدر دوسمون داره و مواظبمون هست که این چند روز ام بگذره...فراز رو بغلش کنم...بوش کنم...دور نفساش بگردم....
میدونم راه سخت تری در انتظارمه...کلی چالش جدید....
اما میارزه به شیرینی بغل گرفتنش...به ذوق دیدن چشماش...به اولین هاش...
خدایا نگهدار کوچولوی من و تمام مامان های باردار باش...
امیدوارم هممون به سلامتی بغل بگیریم تیکه ی وجودمون رو🙂♥️
مامان ملیسا ودلسا مامان ملیسا ودلسا ۲ ماهگی
امروز پایان ماه هشتم من ودلوین مامان هست از فردا میریم تو ماه نهم و آخر بارداری وانشالله ۳۰ مرداد روز زایمان من هست اگه دلوین خانوم یهو عجله نکنه خدای نکرده
دختر قشنگم از لحظه ای که فهمیدم تو وجودمی بدون اینکه جنسیتت رو بفهمم عاشقت شدم بماند که سه ماه اول خیلی عذاب کشیدم خیلی ویار بدی بود و حس ترس از دوران بارداری و زایمان کنار اون حال بدی من حال منو روز ب روز بدتر می‌کرد آخرای ماه سوم دیگه ب جای بالا اوردن خون بالا میاوردم تا اینکه رفتم تو ماه چهارم اوضاع داشت بهتر و بهتر میشد وتا ماه ششم همه چی خوب بود از ماه هفتم که گذر کردم یهو آخراش از روحیه داغون شدم واوضاع خونه آشفته شد ولی من به عشق خواهرت وتو صبوری کردم دخترم ببخشید که این دوماه زیاد گریه کردم امیدوارم که تورو اذیت نکرده باشم و این سه روزم بخاطر فوت عموم خیلی گریه کردم مامان رو ببخش بدون مامان عاشقانه از ته وجودش تو وخواهرت رو دوس داره
از فردا ک وارد ماه نهم میشیم قول میدم بهتر ازت مراقبت کنم
از خدا میخوام تک تک سلولها و اعضای بدنت سالم باشه
خدارو روزی هزار بار شکر کردم برای اینکه دوباره ب من دختر داد چون دختر یه لیاقت دیگه میخواد که خدا منو شایسته ولایق دونست تو وخواهرت هر دوتاتون یکی یه دونه ی منین خیلی دوستون دارم
انشالله که مامان لایقی باشم براتون
خدایا شکرت
بماند به یادگار از اول مرداد و شروع ماه آخر بارداری من
1403/05/01
قشنگ مامان منتظرتم تا آخر ماه بغلت بگیرم😍❤️
از خدا میخوام به همه‌ی چشم انتظار ها این لحظه رو نشون بده انشالله