۳۰ پاسخ

اخی عزیزممم غصه نخور فقط الان بفکر خودت باش که راحت زایمان کنی بچت سالم بدنیا بیاد به اینکه شوهرت و بچت چی میشن اونا خودشون یفکری میکنن عزیزم به مامانم فکر نکن فقط بفکر خودت باش که هیچکس غیر خود ادم بفکرمون نیست انشالله ک بسلامتی زایمان کنی گلم

عزیزم داری زایمان میکنی ها خجالت نداره زنگ بزن

تو حداقل شوهرت و بچت باهاتن منی ک موقع زایمان فقط مامانم بود چی شوهرم نیومد اصلا منم غصه خیلی خوردم بیشتر دوست داشتم شوهرم باشه ولی خب میگم هیچکس بفکر ادم نیس خود ادم باید بفکر خودش باشه

آخه عزیزم عیب نداره هرچی باشه مادرت زنگ بزن بیاد بعدشم شوهرت که هست یه سویت میگره با بچه ات میرن اونجا نشد تو نماز خونه بیمارستان ممیمونن

عزیزم من کرمان نیستم اومدم مسافرت اگه بودم حتمی میومدم

عزیزم اگه سختته از مامای همراه استفاده کن ، یکی کنارت باشه که اذیت نشی و هم ارومت کنه و هم کمکت کنه
دیگه زایمانه دیگه خجالت نداره

از خودت به ما خبر بده

به حق فاطمه زهرا زایمان راحتی داشته باشی طبیعی بعدش خیلی راحت میتونی بلندبشی کمک نمیخوادپرستارهست شوهرت هم پیشته

پرستار همراه بگیر

من هم سر پسرم تنها نو شهر غریب بودم برای زایمان تنها بودم شوهرم و دخترن پشت در بودن .فقط از حضرت زهرا بخوا کمکت کن یک زایمان خوب و راحت داشت باشی .

الهی دورت بگردم زهره اروم باش گریه نکن کاش نزدیکت بودم میومدم پیشت یا رادمهر نگه میداشتم
امروز زایمان میکنی

خدا باهاته صلوات بفرست .همسر و بچت هم که هستن تنهانیستی اون هورمون حاملگی احساسی شده نفس عمیق خوبه

عزیزم الان تو نزدیک ترین جا به خدا هستی دورت بگردم چه هم نشینی بهتر از خدا؟ کیو میخوای مهربون تر از خدا؟ با اون صحبت کن درد و دل کن ازش عاقبت به خیزی بخواه برای بچت و خانوادت سلامتی بخواه

اشکال نداره ایشالا به سلامتی زایمان کنی و زایمانت راحت باشه نگران نباش بیمارستان خصوصی کسی رو احتیاج نداره مرخصص هم شدی یک هفته کمکی بگیر اتاق هم ندادن به شبه شوهرت بچت برن مسافر خونه چیزی .
همراه هم داشتی راه نمیدادن

لعنت به غریبی. خیلی سخته دوری از شهر و دیار خودت. درکت میکنم عزیزم. اما خوشحال باش یه نی نی ناز داره به جمعتون اضافه میشه. خدا حفظش کنه و انشاالله قدمش برات پر از خیر و برکت باشه عزیزم😘

سلااام منم شهر غریب زایمان کردم تهران بی کس،همراه بگیر اگه میتونی

نگرانی نباش مامانی تو خیلی قوی هستی تو تنها نیستی اول خدارو داری بعد یه فرشته کوچولو تو دلته بعدش ماها که باهات دوستیم عزیزم

کدوم بیمارستانی عزیزم

توبه فکر خودتو وبچه ات باش

خواهر یا خواهرشوهر نداری

زنگ بزن گلم مادرته

کدوم بیمارستان هستی عزیزم

زهره بیا روبیکا

گلم دکترت چی گفته ؟

بسلامت زایمان کنی انشالله این روز عزیز وبیاد موندنی رو با غصه خوردن تلخ نکن خدا همرات همسرت هم باید خوسحال باش فکر اونا رو نکن مردها وقتی تنهان بیشتر به بچه میرسن بیمارستان خصوصی هم ک عالی احتیاج ب کسی نیست

زنگ بزن مادرت بیاد عزیزم
تنهایی ک نمیشه
مادرته خجالته چی داری زایمان میکنی ها

اشکالی ندارع تو خودت هم مادری
خجالت ندارن که عزیزم زنگ بزن بگو بیاد کمکت

بزن به مادر شوهر مامانت بیاد حداقل بچه ات نگهداری کنن ازش عزیزم اینجوری خیلی سخته میگذره برات

عزیزمم خب رفسنجان زایمان میکردی...نگران‌نباش ب هرحال مامانته نبایدخجالت بکشی لااقل بیادپیش پسرت شوهرت کارهاتوبکنه...همسایه یادوستی نداری پسرتوبزلری پیشش؟؟چراب خودت وشوهرت وپسرت سخت میگیری زنگ بزن مامانت ومادرشوهرت بیان یکیشون پیش تویکیشون پسرت

طبیعی هستی

زنگ بزن دورت بگردم خجالت نداره

سوال های مرتبط

مامان رادمهر.رادوین مامان رادمهر.رادوین ۱ سالگی
این بچم که دنبا اومده همه میپرسن اذیتش نمیکنه درصورتی که رادمهر خیلی مهربونه فقط گاهی وقتا بزرگترا بچه رو سر لج بندازن شاید برای جلب توجه بخواد این یکی رو اذیت کنه .بچم که دنیا اومده همه اولین حرفی که زدن بهم که چقدر ریزه و خیلی اذیت شدم نه ماه بارداری با یک بچه ای مه هنوز دوسالش نشده خوب این چجور میخواست وزن بگیره حالا هنوز خونه پدرم نرفتم که یک شهر دیگست اگه بچمو ببرم اونجا دیگه همه میخوان راجب ریزیش نظر بدن یا میخواستم برای بچم جشن بگیرم میگم ولش کنم ی مشت ادم فضول میان میگن ریزه اعصابم بهم میریزه بیخیال. و اینکه بچه اولم دنیا اومده بود همه ذوق داشتن اما این بچم که دنیا اومده چندنفر گفتن که کار اشتباهی کردی الان دوهفته هست که زایمان کردم مادرشوهرم که همسایه ایم فقط روز اول اومد تمام نیومد به بچم ی سر بزنه پنج شنبه رفتیم خونشون انگار نه انگار این بچمونه که بچمو بگیرن بزارن روی پاشون انگار هیچ کس خوشحال نیست واین تنهایی چقدر ادمو اذیت میکنه مادرمم که نگم براتون دورپز اومد خونم اعصابمو خورد کرد رفت .چقدر تنهایی سخته مادرشوهرم گفته که چرا رفته بیمارستان خصوصی میخواستم بگم نه ماه باردار بودم کسی نیومد در خونم ببینه مردم یا زندم با ی بچه کوچیک بیمارستان دولتی من اخه کیو دارم برم بیمارستان دولتی حالا که رفتم خصوصی همه زرنگ شدن که نظر بدن .اول خدا بعد هم زانوهای خودم توی این زندگی بعد بچه هام اخرشم شوهرم من فقط اینارو دارم توی زندگیم بقیه ادمای زندگیم بدرد پی لای دیوار میخورن فقط .