سلام خانوما شما عم وقتی میخاید برید جایی بچتون میفهمه نمیزاره آماده بشید بچه من میفهمه میچسبه بهم میگه بغلم کن نمیزاره آماده شم اصلأ مورد دوم اینکه برم دسسویی میاد میچسبه در میزنه مورد سومم پتو میخام جم کنم میاد میفته روش جدیدا هم باباش بره بیرون میفهمه گریع میکته خلاصه روز به روز سخت تره

من آماده میشم ولی نمیزاره خودش رو آماده کنم
برای دستشویی هم همینطوریه فقط من صدای گربه درمیارم تا اونم دربیاره گریه نکنه
وقتی روی پتو میافته باهاش بازی کن

پسرمن تا شال سر میکنم میفهمه گریه میکنه سریع بغلش کنم ببرمش بیرون بخاطر همین اول پسرمو اماده میکنم اخر سر خودم

ن بابا پسرمن آماده شدم رفتم سبزی بخرم 4ساعت میگم دارم میرم خداحافظ انگار ن انگار نگاه میکرد فقط بهم

دقیقا دختر منم همین طوری هست

دلوینم اینجوریه خصوصا برا باباش

دختر منم همین جوره ولی با اسباب بازی سرگرمش میکنم تا لباس بپوشم . در دستشویی نمیاد. پتو آره . خودمون بچه بودیم همینجوری بودیم. باباش هم آره حتما گریه داره بعدش حتی با صدای کلید ها متوجه میشه ک میخاد بره . ولی من می‌زارم خدا حافظی کنی با اینکه گربه می‌کنه بعدش یکم. باید واقعیت رو بپذیره ک باباش می‌ره و برمیگرده

دختر منم اینجوریه. وقتی خوابه میرم دستشویی

حتی اروین جلو در خونه وایمیسته که باز کنم بره بیرون

اضطراب جدایی خیلی مهمه این مرحله به سلامت ازش عبور کنه

همه اینایی که گفتی اروینم انجام میده

بله دقیقا کل روز میچسبه بهم بقلش کنم
خیلی سخت شده،خوابشم کم شده