۷ پاسخ

نه رفتار اون ادم زشته
وقتی بچه ان و دوستین حتی ارزون ترین چیز رو باید برای هر دو بچه بگیره.
باید ریخت دور این آدمارو که شعور و شخصیتشون انقد پایینه

منم رودخترم خیلی حساسم ازخیلیابخاطردخترم ناراحت شدم

حق باشماست محبت دو طرفه

منم میگم اگه کنار هم بودین باید میخرید

بنظر من یا از اول کار خیری برا کسی نکنین یا اگر کار خیری برای کسی انجام میدین دیگه چشم داشتی بابت جبران کردن اون شخص نداشته باشید در غیراینصورت چون دراینصورت خودتون اذیت میشین اگر اون شخص جبران نکنه .. ضمن اینکه صد درصد دوستتون تعمدا اینکارو نکرده شاید حواسش نبوده بعدشم تئاتر شروع شده دیگه نتونسته بره .. حساس نباشین

خوب کردی یاروخسیسه اگ نداشت برابچه خودشم نمیخرید وقتی شما و بچتون باهاش بودید

شاید پول به اندازه کافی نداشته
ول کن اعصاب خودتو خورد نکن

سوال های مرتبط

مامان یکی یدونه ام👶❤ مامان یکی یدونه ام👶❤ ۳ سالگی
درد دل

بچه ها بلاخره دیشب همسرم خونه رو قولنامه زد بیعانه ریخت واسه صاحب خونه ۸۰ رهن ۲نیم کرایه اونقدری خوشحالم ک شب تا صب بیدارم همش از ذوق ولی از طرف خانواده همسرم واقعا ناراحت شدم همسرم کلا ۲۰ تومن داشت ۲۵ قرعه کشی گذاشتم پولشو دادم واسه خونه ۱۰ از داداشم گرفتم ۱۵ از پسر خاله ام ۸ دیشب عموم ریخت ۷ دیگه هم انگشترمو فروختم پدرشوهرم با وجود اینکه پول داشت ۵ تومنم قرض به همون نداد به جاش فهمیدم ۲۰ داد به برادرشوهرم واسه پیش خونخ اش پارسالم ۴۰ داد بهش هنوز نگرفته
بجاش تا تونست پشت من حرف زد که اره زن بدی ام من شوهرمو وادار کردم که خونخ بگیره وووو با اینکه ۶ سال باهاشون زندگی کردم صدامو در نیاوردم در جواب تمام بدی هایی که در حقم کردن اخرم من شدم ادم بده
نمیدونم چرا اینقدر بین همسرم و داداشش فرق میزارن با اینکه همسرم پسر اولش و بچه بزرگشونه ولی ....
بیش از حد خوشحالم دلم میخواد بال دربیارم پرواز کنم
ولی دلم از طرف پدرشوهرم شکست واقعا جای بابای نداشته ام قبولش داشتم توقع نداشتم کمکمون که نکرد هیچ پشتمم بد بگه راجبم
مامان دو عشق مامان دو عشق ۳ سالگی
سلام خانوما یه حرفی رو میخوام بگم ببینین حق با منه یانه
از روز قربان تا امروز نرفته بودم خونه ی مادر شوهرم چون فرق میزارن زیاد حالا امروز چون خواهر شوهرم که تهرانه با خانوادش اومدن رفتیم دیدنشون بعد دختر من شش سالو نیمش نشته بود وسط پسرم که کوچیکه بغل من دختر جاریم بغل خواهر شوهر کوچیکه که بچه دار نمیشه بعد یهو خواهر شوهرم گفت ( اسم دخترم ) چه بویی اومد پیف
دخترم خیلی خجالت کشید بچم معذب شد این طرف اونطرف نگاه کرد من چون بچه نداره چیزی نگفتم که مادر شوهرم اینا نگن که بعداز چن وقتی اومده به دخترم حرف میگه
خونه اومدیم دخترم میگه مامان بخدا من نبودم ولی خجالت کشیدم
حالا به شوهرم میگم خواهرت باید یه کم شعور داشته باشه بدونه دخترم
که شش سال و نیمه از دختر جاریم که دوسال ودوماهشه بیشتر غرور داره غرور دخترم له میشه یعنی چی اینکارا من رعایت
کردم حرفی بهش نزدم
شوهرم میگه توام همش امروز به خواهرم گیردادی
خوب شما بگین من زیاد حساسم یا حق با منه