واقعاا مادر بودن سخته ، باید خیلی چیزارو تحمل کنی ، شب بیداریا رو ، نق نق بچه رو شیر نخوردنشو ، گریه هاشو میگم خدایا شکرت هزاران بار شکرت از این فرشته ای که بهم دادی ،از اونور خونه داری ، آشپزی ، تمیز کردن خونه ، تحمل کردن این مردا از همه ی اینایی که گفتم سخت تره ، ۱۰ روزه حموم نرفتم ، نویان فقط میگه بغلم کن نمیتونستم برم وقت نمیکردم ، الان شیر نویان دادم پوشکو عوض کردم بهش میگم یه دقیقه نگه دار برم حموم میگه الان وقتش نیست میخوام برم سرکار ، دوباره لباسامو پوشیدم خودش پریده تو حموم 😐😑 خدایا صبرررر

عزیزم انقدر فداکاری نکن،از همسرت بخواه کمکت کنه
اگه شما مادر اون بچه‌ای ایشونم پدرشه
قرار نیست خودتو داغون کنی که،بخدا ۲سال دیگه معترض بشی همسرت میگه میخواستی نکنی...

واااای ببخشیدا ولی شوهرت واقعا نفهمه جای اینکه کمکت باشه خودش بگه بده من نگه دارم تو استراحت کن یا به کارات برس اینطوری بدتر رو مخت میره😖😖

عزیزم ازش ریز ریز کمک بخواه کم کم عادت میکنه اینجوری خودت مریض میشی

ای وای اینجوری نمیشه ک بگو بچه تو هم هست تو هم سهم داری تو سختیای نگه داریش

شوهر منم همینه بهش میگم بچه رو نگه دار
صبحا میگه میخوام برم کار دارم
شبها هم میگه خسته ام دارم میمیرم
یعنی انقدر بی مصرفه اصلأ خیرش بهم نمیرسه

خب عزیزم کارت اشتباهه نباید بهش بگی
وقتی خونست بچه رو کنارش بذار زمین برو حموم
وقتی گریه کنه برمیداره یعنی مجبوره برداره
برخی مردا واقعا که

وای قشنگ می‌فهمم چی میگی. من مجبورم از تایم خوابم بزنم ساعت ۲ نصف شب میرم حموم. چون بچه‌ام ساعت یک و نیم می‌خوابه حدودا. اگه از شوهرم انتظار کمک داشته باشم بیشتر حرص می‌خورم. یعنی طوری میشه قفسه سینم تیر می‌کشه نفس کم میارم

ای وای خیلی سخته ده روز که . من که هر روز هم میرم بازم انگار سه هفته است نرفتم ، اینقدر که در حال فعالیت و بدو بدو هستم هر روز باید دوش بگیرم. با شوهرت صحبت کن . این جوری که انگار داری شکنجه میشی دختر

کاش انقد از خودت نگذری شوهرتم باید پدری کنه