بچه های شما همینطورین؟؟ بیان احساس دارن؟
۱_مثلا پسر همسایمون ک پسر خوبی بود دو روز اومدن بازی‌. من کیک بپز فللان کن روزهای پسرم مفید باشه
بعد ۳ روز مامان نمیخوام دوست من باشه .من اونو ب عنوان دوستم امتخاب نمیکنمم دیگه نیاد
۲_دیروز بردم سر کوچه
مغازه دوستم میشینم پسرم کوچه کناری بازی میکنه گه گداری..دیروز کسی نبود فقط اون همسایه مون بود ک همسن پسرم هست .فقط سلام علیک برخورد داریم ن بازی
اینم مامانش مغازه پیش ما نشسته بود
ب پسرم گفتم حالا کسی نیست با این پسره دوست شو بازی کن
پسرم گفت ب نظرت من اینوو میشناسم؟ باهاش دوست شم؟؟
۳_ دیشب ب شوهرم گفتمم بگو چ قدر دوسمم داری؟؟
پسرم اومد چشماش ملوس کرد😻😻 منم هستم ک دوست دارم
فقط بابا نیست ک دوستت داره
خیلی رو بعد احساس هست.
پوست ما رو میکنه با اینکاراش...

۲ پاسخ

خب حالا مگه بده این همه روانشناسا تو سر میزنن که به بچه هاتون بیان احساسات یاد بدین

آره دخترمنم قشنگ احساساتش رو میگه ولی پیشه مامان بچه ها من شرمنده میشم اخه تو دلم میگم الان مامانش میگه چه دختری تربیت کرده از کسی خوشش نیاد زود میگه اون یکی دوستشو هم ردیف میکنه که بازی نکنن از کسی که خوشش نیومده قشنگ اوکی میشن

مقالات مرتبط

چطور با کودکان بازی کنیم
چطور با کودکان بازی کنیم؟
بازی های نمایشی برای کودکان
بازی های نمایشی برای کودکان
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان کوچولو مامان کوچولو ۵ سالگی
سلام مامان های عزیز من ی راهنمایی میخاسم...

پسر من خیلی مهربون واحساساتیه ولی هروق باکسی بازی میکنه مثلا کسی هش دهن کجی کنه یا بگه باهات بازی نمیکنم یا هرچی میزنتش یا وسط بازی هلش اینا میده متوجه نمیشه ک آسیب میبینه یکم دیگه هم میگیره بوسش میکنه....مثلا ما تو ی مهمونی بودیم دفه پیش دختره موهای پسرمو کشیده بود پسر من زود گریه اینا نمیکنه برای دفاع دست دخترو گاز گرفته بود حالا مامانش هی گف وای چیکارش کردی و....اینسری ک رفتیم ب دخترش یاد داده بود با دخترمن بازی نکنه چون بچه خودش گف مامانم نمیذاره باهات بازی کنم....حالا پسر من همش گریه وزاری بیا با من دوست شو بیا بازی کنیم منت کشی....منم اعصابم خورد شده بود....


تو همچین موقعیتی چ رفتاری کنم واقعا نمیدونم دیگ؟؟؟؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پسرم ناز مامان مامان پسرم ناز مامان ۵ سالگی
مامانا اعصابم واقعاااا خط خطیه..با مامان دوست پسرم ک از مهدباهم دوستن والان میرن پیش و توی کلاس هستن رفتیم بچه هارو بزاریم کلاس معلمشون گفت چرا مشقاشونو ننوشتن اینم نه گذاشت نه برداشت گفت آره پسرمن بهم گفته بود مشق داریما ولی امیرعباس (پسر من) و اون یکی دوستشون گفتن نداریم .پسرخودشو خوب نشون داد پسرمنو تنبل حواس پرت درحالی ک همون روز رسید خونه زنگ زد بمن گفت از بچم پرسیدم گفته مشق نداریم پسرتو چی میگ منم پرسیدم پسرم گفت یادم نیست فکر کنم نداریم..واقعا چ آدمای عوضی هستن ب هییچ کس نمیشه اعتماد کرد و دوست شد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
سلام مامان ها
من و همسرم همیشه به پسرم گفتیم که نباید کسی رو بزنه
پسرم قبلا خیلی اسباب بازی هاش رو به بقیه میداد و وقتی بقیه بهش اسباب بازی نمیدادن گریه میکرد و این شد که تصمیم گرفتیم بهش بگیم که اگه دوستت بهت اسباب بازی داد تو هم بهش اسباب بازی بده و فقط برای اینکه بازی کنه نه اینکه کلا اسباب بازی رو بدی بهشون
الان تو خانواده نزدیکمون یه پسر کوچولو هست که اسباب بازی نمیده به آیهان،آیهان هم دیگه به اون اسباب بازی نمیده،الان اون پسر شروع کرده به زدن آیهان و ما چون به آیهان گفتیم نباید کسی رو بزنی،آیهان فقط داد میزنه که نباید من رو بزنی،مامان و بابای پسر هم واکنشی آنچنانی نشون نمیدن و چندبار که من به پسرکوچولو گفتم آیهان رو نزن من رو زده😒
امشب آیهان دوباره از پسره کتک خورد من اومدم جدا کنم که دیرم آیهان از خشم قرمز شده و کل بدنش میلرزید و انگار شوک عصبی بهش دست داده باشه نمیتونست نفس بکشه که بردیمش ت فضای آزاد و صورتش رو شستیم که بتونه نفس بکشه و آروم شه
الان همسرم میگه اشتباه از ما هست که به بچمون گفتیم کسی رو نزنه و آیهان شده کتک خور بقیه (چهار تا پسر عمو داره از سه تاشون کتک خورده و بهش زور میگن)
من خودم رو مقصر میدونم مثلا اسباب بازیش رو بقیه خواستن آیهان گفته نه،من آیهان رو راضی کردم که اسباب بازیش رو بده به بقیه و گفتم اع نه آیهان آسباب بازیت رو بده تا بهت خوش بگذره و باهم بازی کنید و اینجوری شد که آیهان به همه اسباب بازی میده تا فقط باهاش بازی کنن
الان من یهو برم به آیهان بگم وقتی زدنت باید بزتی؟؟
همسرم امشب خیلی دعوام کرد که با این اخلاقت داری به آیهان ضربه میزنی
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان علیسان مامان علیسان ۵ سالگی
سلام دوستان پسرم ۵سالشه اصلا اشتها نداره.همه بچه ها پیتزا و ساندویچ و ... دوست دارن.اما پسرم نه میریم بیرون میگه هیچی نگیرم فقط بستنی یا آب نبات.فقط خوراکی شیرین باشه.شیرینی دوست نداره کیک دوست نداره باورتون میشه فقط چندتا قلم بیشتر نمیخوره.میوه که اصلاااا.موندم خسته شدممم
هرچی میپزم یا میخرم اصلا کنجکاو نیست اون چیه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان Niliya&Raein&RAMA مامان Niliya&Raein&RAMA ۵ سالگی
مامانا یسوال نیلیا صب ساعت ۸ونیم میره پیش دبستانی دوست نیلیا ک همسایمونم هس باهم همکلاسی ان مامانش اصرار داره میگه تو دیگه نمیخواد بیای نیلیا بامن و دخترم باهم میبرمشون چون من میبردمش ی دف ک برگشتم اینقد راما گریه کرده بود قرمز شده بود چون اون تایم رایین و راما خوابیدن فاصله پیش دبستانی تا خونه ما کلا ۲دقیقه س توی ی کوچه ایم میگه بابا نمیخوام بغلش کنم ک با دخترم دست ب دست باهم میرن اوایل قبول نمیکردم ولی الان چون وحشتناک سختمه مجبورشدم قبول کنم ولی قسمش دادم اگ روزی خسته شد و نتونست بهم بگه اینم بگم فقط میبره برگشتنی خودم میارمش بنظرت بد نیس؟!
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان تاج سرم مامان تاج سرم ۵ سالگی
کسی متل من هست آیا؟؟؟ دوست دارم پسرم تو همین سن بمونخ، چرا انقدر دارن زود بزرگ میشن🤔🤔🫣🫣🫣
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ابولفضل مامان ابولفضل ۵ سالگی
سلام و درود مامانای عزیز خواستم نظرتون رو در مورد یه جیزی بپرسم ...جدیدا با یکی رابطه برقرار کردیم پسرش مثلا پسرم رو دعوت میکنه خونشون و وقتی میریم همه وسایلتش رو زیر تخت قائم میکنه و و هر چی پسر من بر میداره میگه دست نزن و خیلی نق نقو و جیغ جیغو هست..در حالی که خونه ما میاد پسر من باهاش بازی میکنه ..اما داخل پارک باهم بهتر بازی میکنن..ولی در کل یه حسادت خاصی داره ت وجودش اگه یه چیزی نداشته باشه مسخره میکنه و حسادت میکنه ...یه وقتایی داد ۷م میزنه دست بزن هم داره خیلی کم ....اما خب هردوتاشون به هر حال بچه هستن و ۵ سالشونه...اما معلومه که زرنگه ..پسر من طفلی زرنگ بازی نداره و مهربونه به نظر شما این رابطه رو ادامه بدم یا نه..جون پسرمم میگه میخوام باهاش بازی کنم همش..نمیدونم چه کنم...‌‌شما تجربه ای دارین؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان یاسین 👼 مامان یاسین 👼 ۵ سالگی
گاهی اوقات واقعا دلم میگیره نمی‌دونم باید چیکار کنم من و دوستم که خیلیم صمیمی نیستیم با هم تو یه روز و یه بیمارستان بچمونو به دنیا آوردیم امروز اولین روز پیش دبستانی پسرم بود از بس ذوق داشتم دلم میخواست استوری کنم عکسشو ولی همش یاد دوستم میوفتم چون پسرش مریضه و نمیتونه حرف بزنه و اینا میگم دلش میشکنه واس همین نزاشتم عکسو 🥺🥺 اگه سالم بود الان هم بازی پسر من بود
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یاسین 😘صدرا😍 مامان یاسین 😘صدرا😍 ۵ سالگی
سلام خوبین بچه های یکسالتون چند کلمه میگن ‌پسرمن فقط درحد دادا و جیزه اینا میگه نگرانم خیلی پسر بزرگم ۹ماهش بود ماما بابا آب اینا رو میگف این پسرم نه البته نارس هم بوده ربطی ب اون داره یان ؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پسر گلم مامان پسر گلم ۵ سالگی
دخترا میشه منو راهنمایی کنید پسرم متولد ۳ مهر ۹۸ هست میخاستم بفرستمش پیش ۲ قبول نکردن بعد پسر خالش و پسر عموش امسال میرن پیش ۲ اینم همش ازم سوال میکنه میگه من چرا نمیرم بهش میگم اونا بزرگترن ازت واسه همین سه سال زودتر میرن عصبی میشه میگه نه ازم بزرگتر نیستن البته یه جا نیستیم که مدرسه شون یکی باشه منم پسرمو پیش ۱ ثبت نام کردم دیروز اولین روز رفت اونم چون پیش ۱ فقط دو سه نفر بودن با پیش ۲ با هم تو یه کلاسن بعد فعلا ۳ تومن دادم تا بعد حالا کتابم گفتن باید بگیرم من دو دل شدم امسال اینکارارو بکنه سال بعد دوباره همین کارا آخه خسته میشه بچم من دوست داشتم بیشتر بازی کنن زود درگیر کتاب اینا نشه خودشم میگه اگه کتاب بدن نمیرم حالا موندم چیکار کنم ماشاءالله یادگیریش عالیه ۵ تا شعر دو تا سوره و رنگا و شماره های اضطراری رو بلده یعنی نفرستمش پیش۱ بجاش کلاس ورزشی بره یا حالا که اسمشو نوشتم بره
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان sisi مامان sisi ۵ سالگی
چطوری پسرم بخوابونم؟؟
فردا صبح باید بیدار شه،
امروز باشگاه رفت تازه ۳ ساعت رفتیم پیش دوستم و بچه ش بازی کرد..
چرا نبایدبخوابه؟.
فردا لج بیاد..
مدیر قشنگ مستقیم میگه دیر خوابید؟؟
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان کسرا و یسنا مامان کسرا و یسنا ۶ سالگی
سلام مامانای که پسر ۵ ساله دارین بچه های شماهم خیلی شیطونی میکنن‌ پسر من اصلا قابل کنترل کردن نیست ینی هر چی بهش میگم گوش نمیکنه اصلا اهمیت نمیده اگه اسباب بازی آورد بازی کرد بهش گفتم جمعشون کن اصلا این کارو نمیکنه همیشه در حال ورجه ورجه کردنه حتی موقعی که برنامه کودک نگاه میکنه دور خونه میدوه یا بالا پایین میپره شما چیکار میکنین با یه بچه اینجوری بخدا من دیگه خیلی خسته شدم راهنماییم کنید
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان ۵ سالگی
چن روز پیش جاریم برای زایمان رفته بود بیمارستان کمالی کرج
از صبح رفته بود ، من غروب رفتم بیمارستان ک بهشون سر بزنم ، دیدم یه آقایی را صدا کردن ک باید لباس های نوزاد بفرسته بالا
اما نمیذاشتن خودش بره پرستار داد میزد همراه خانوم بیار پیشش
بنده خدا میگفت بخدا اینجا غریبم هیچکس رو ندارم (بجنوردی بودن)
من ک شنیدم رفتم ب اون آقا گفتم اگه بخواید من میتونم ببرم ،انقدر خوشحال شد ک نگو،گفت خدا خیرت بده خواهر
رفتم بخش زایمان لباس نوزاد پوشوندم ، با تخت بردم پیش مادرش ،دو ساعت پیشش بودم کارشو کردم رو ب راه ک شد اومدم پایین ،خانومه گفت خدا تو رو رسوند بهم من ک نمیتونم لباس بپوشونم ،بعد از ۱۵ سال بچه دار شده بودن
الان دلم پیششه میگم خدایا هیچ کسی رو غریب و تنها نذار
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان زندگی من دخترم مامان زندگی من دخترم ۵ سالگی
میگم شما وقتی یه بچه ایی با بچتون بازی نمیکنه چیکار میکنید به بچتون چی میگید دخترمن وقتی یکی باهاش بازی نمیکنه گریه می‌کنه بنظرتون چیکار کنم ک اعتماد بنفس بچم کم نشه؟؟؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان 🎀setiya 🎀 مامان 🎀setiya 🎀 ۵ سالگی
سلام خوبین
از مهد دخترم تماس گرفتن ک سه شنبه کارگاه کودک مربی داریم بعد ما قراره امروز یا فردا بریم مشهد من بهشون گفتم ک نیستیم قراره بریم مسافرت گفتم اجباریه! ک گفتن نه
بعد من الان دو دل شدم ب نظرتون مسافرت کنسل کنم؟
ب مشورتتون احتیاج دارم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر