الهی من فدات بشم که روز به روز داری جلو روم قد میکشی ماشاالله
انگار همین دیروز بود این روز ها تازه اومده بودیم تو این خونه و من ۵ماه باردار بودم و تازه ویارم کم شده بود میدونستم پسری و لی خیالم راحت نبود تا انومالی که رفتم و گفت هم سالم هم خداروشکر سلامت
گفت نمیخوای بدونی چی گفتم سالم دیگه کافی گفت ن جنسیتش گفتم خدا هرچی خواست صلاح دونسته داده برامن و پدرش هم اصلا فرق نمیکنه پس قدمش مبارک و خداروشکر که سلامت خندید گفت پسر گفتم بازم شکر گفت ناراحت شدی دختر میخواستی گفتم ن چون حالا از خنده وگریه و جیغ وداد این جارو رو سرم نزاشتم
مهم سلامتیش
گفت متعجب شدم واقعا خیلی هارو دیدم که زار میزنن چرا و یا گریه میکنن از خوش حالی
گفت بچه دیگه هم داری گفتم آره دیگه نپرسید چس نمیدونم چرا فقط گفت خدا حفظش کنه و لبخند زد .میدونی به بابا که رسیدم گفت سالم خندیدم گفت چی میخندی گفتم خداروشکر که انقدر عقل داری وبالغی که مثل این مرد های که فقط جنسیت مهم نپرسیدی چی دختر یا پسر
اول پرسیدی سالم
گفتم بله خیالت راحت ی پسر کاکولی و پهلوان وقوی بیشتر خندید و دیدم که شروع کرد آیت الکرسی خوندن و فوت کرد به تو
چشم بد ازت دور مادر تکیه گاه خونه و داداش
خدا شما ۲تارو برام حفظ کنه
امیدوارم بتونم براتون مادری رو تمام کمال تمام کنم

تصویر
۵ پاسخ

❤️❤️❤️❤️❤️

خداحفظش کنه

عیجان 🥲❤️ خدا حفظش کنه تپلی عو

عزیزم 🥺🥺

خدا حفظش کنه❤️

سوال های مرتبط

مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۱۲ ماهگی
سلام مامانا
توی اینستا یه دستی دیدم
جناب شوهر برا تولد بچه دوم که دختر بود کلی اتاق بیمارستان رو دیزاین کرده بود( پست بلاگری نبود پست آتلیه بود ),, و به بچه اول که پسر بود یه شاخه گل داده بود تا به مامانش هدیه کنه و تشکر کنه برا بدنیا آوردن ابجیس... چقد تربیت پدرو مادر مهمه توی رفتار آینده بچه با همسرش .... یادمه به مادرشوهرم که بعد زایمان پیشم بود و غذا درست نمی‌کرد فقط اکثرا املت و سیب زمینی و تخم مرغ درست میکرد غذا چندروز یبار ‌..چند وقت پیش که گفتم کاش بیشتر حواستون بمن بود تا بچه ها...گفت خودت میگفتی برات غذا درست کنم ....منم گفتم مامان من حالم بد بود دیدین ...ناگفته نماند هم درد شدید محل عمل داشتم...بالاخره دوقلویی بود ...هم دورتا دور محل عمل تا پشت کهیر زده بود حساسیت داده بودم داشت می‌سوخت...خیلی بد بود احوالم....ب مادرشوهر گفتم من حالم خوب نبود گفت آخه چهار پنج روز خوب نبودی بقیه روزا چی....انقد ناراحت شدم ‌..حالا دختر خودش که بچه اولش زایمان طبیعی بود و کلی پزش رو‌میداد و‌افتحار میکرد ...الان سر بچه دوم مشکل داره و سزارین شده....قربون خدا برم که جای حق نشسته و می‌دونم با جون و دل که از دخترش بعد عمل مواظبت می‌کنه من جلو چشماشم...میدونستم ناراحت شدم موقع خدافظی بهم گفت بخدا توام مثل دخترمی....😊