دیشب باوجود نگرانیی که بخاطر همسرم داشتم خونه عمم برا آشک دعوت شدم بعد شوهرم گفت برو هروقت شام آماده شد من میام چون تازخ از بیمارستان اومده بود و خسته بود و چون خون ازش زیاد رفته بود حالت ضعف داست دوست نداشتم برم ولی گفت برو بچه رو ببر من این سه ساعت بخوابم براش برنج و قرمه سبزی گذاشتم خورد منم رفتم ساعت ۸ زنگ زدم جواب نداد نگران شدم بدو بدو برگشتم خونه دیدم کلی ناراحت که دستم درد میکنه تو منو تنها گذاشتی و رفتی من فک میکردم برات مهمم ولی نیستم ووو فلااان اینقدر بهم ریخنم گفتم خودش میگه برو بعد ناراحت میشه که چرا رفتم؟
چون آوا رو با خودم نیاورده بودم گفتم باشه نمیای غذای مورد علاقه اتو پختن بیا بریم گفت تو برو من نمیام دیگه ام برنگرد🥲
تعجب کردم آخه من چیکارش کردم
ولی رفتم دنبال آوا آشک ام نوش جون کردم😉اومدم خونه
بچه ها آشک یه غذای محلیه که با خمیر درست میشه
معمولا ژاپن و چین هم این غذا رو میشناسن

تصویر
۱۴ پاسخ

بعدم نگران شوهرمم بودم ولی خب بد هوس آشک کرده بودم نمیشد نخورم 🤪😬😬😬

همه شوهرا همینن والا همش بدهکارن از ادم

نوش جونت باشه عزیزم ول کن مردا تطیلن باخودشونم دعوا دارن

این منتو هست ن آشک

میشه ترزتهیشوبزاری لتفن 👌

خوشبحالت عمه داری دعوتت میکنه میری

وای به به چه هوس برانگیزه ولی خیلی سخته درست کردنش

من تو بارداریم هوس کردم مامانم برام درست کرد چنان خوردم یه دونم به بقیه ندادم اصلا یادم رفت حتی تعارف کنم ازبس جلو چشامو خون گرفته بودبقیشم اوردم خونم درست کردم خوردم 🤣🤣🤣🤣🤣

خیلی خوشمزه ست نوش جونت

نوش جونت چ خوشمزه میزنه
میشه دستور پختشو بگی

وییی چقد عاشقشم دلم خواستش

نوش جونتون گلم عاشقشم

🤷🤷🤷🤷 این مردام یه تختشون کمه

خمیر و تره و ماست و خورش

سوال های مرتبط

مامان 🌈❄️گردو☄️💫 مامان 🌈❄️گردو☄️💫 هفته هجدهم بارداری
خانومایی که آی وی اف میکنن بخونن
خلاصه بعد از عمل هیستروسکوپی گفت برو استراحت کن بعد از یک ماه بیا یعنی فکر من بهمن ماه عمل کردم اسفند ماه دوباره رفتم پیش دکتر که چندتا دارو نوشت گفت برو پریود شدی بیا پریودی من هم افتاد به سوم عید ۱۴۰۱ زنگ میزدم جواب نمیدادن دیگه پاشدم رفتم ارومیه رفتم دیدم مطب بسته هستش دوباره برگشتم نگم چقدر تو راه اذیت میشدم با تاکسی میرفتیم میومدیم دردسترس زیاد بود ..
اومدم من دیگه امپول قرص تموم شد قطع کردم تا ۱۴ فروردین که زنگ زدم گفتن اینجاییم رفتم خلاصه که نگو چون امپول هارو زدم اونا تبدیل به کیست میشن دکتر هم نگفت من کیست دارم فقط قرص ضد بارداری نوشت خوردم کیست ها از بین رفت
دوباره ماه بعد رفتم برای تخمک کشی همون پانچر خلاصه پانچر شدم..
ماه بعد رفتم برای انتقال جنین این پروسه هم باز تا اواسط ۱۴۰۱ رسید انتقال دادم اومدم استراحت کردم روز ۱۵ رفتم آزمایش دادم منفی شد..
خلاصه چقدر حرف شنیدم چقدر درد داشتم تو خودم بخاطر تخمک کشی فروم بدنم بهم ریخته بود ۱۲ کیلو اصافه وزن پیدا کرده بودم شکمم بزرگ شده بود همشون هم بخاطر عوارض دارو ها و امپول ها بود…
دوباره مادرشوهرم شروع که برین تبریز دکتر معصومه دوپور اونجا آی وی اف کن ۸ ماه ۱۴۰۱ بود رفتم خلاصه پانچر شدم یه سری مشکلات پیدا شد نرفتم برا انتقال موند سال بعد ۱۴۰۲ تو تیر ماه رفتم جنین هارو انتقال دادم اومدم استراحت کنم که بعد ۱۵ روز برم آزمایش بدم …
بقیه اش رو بیا پست بعدی جا نمیشه ..
مامان نازگل😍❣️ مامان نازگل😍❣️ روزهای ابتدایی تولد
ادامه
ماه بعد من گفتم بزار لاغر کنم شاید بشه تو ۱۰ روز به هر سختی بود ۵ کیلو کم کردم اصلا هم موقع رابطه استرس نداشتم که بشه یا نشه فقط لذت میبردم تو اون ماه هم فقط ۴ بار اقدام داشتیم
تو ماه رمصون هم که بود خیلی دعا کردم بیشتر واسه اقدامیا که باردار شن و مامانا که فارق شن برای خودم زیاد دعا نمیکردم
خلاصه ۱ روز از پریودیم گزشت به خودم گفتم بزار ۱۵ روز بگذره اون موقع یکم نگران بشم ینی بخیال بودم بعد ۴ روز تاخیری لک صورتی دیدم چون من تا حالا قبل پریودی کامل لک میبینم نیم ساعت به افطار بود بیشتر از اینکه نگران باشم حامله نیستم میگفتم دیدی چیشد الانه که نیم ساعت مونده به افطار روزه ام باطل شد ینی نگران این بود 🤣
خلاصه گذشت ۱روز ۲ روز گذشت نشدم ۱۱ روز گذشت به خواهر شوهرم گفتم چون خیلی باهاش راحتم گفت شاید لک لایه گزینی بوده برو ازمایش بده روز بعدش ازمایش دادم گفت جوابش ۴ روز دیگه میاد منن دلم وا نستاد تست گرفتم رفتم زودم همون جا وانستادم که ببینم چی شده رفتم خونه مو جارو کردم ظرف هارو شستم نهار گذاشتم ۲ گذشت رفتم دیدم دوتا خط اوفتاده اولش کلی ذوق کردم ولی بعد گفتم نکنه مثبت کاذبه ول کردم بعد جواب ازمایش تو گوشیم اومد ۱۰۰۰ بود گفت ینی چی زنگ زدم دکتر گفت مثبته
دقیقا اون ماهیی که تقریبا نامید شده بودم ینی حساس نبودم بیخیال بودم خدا بهمون بچه داد
شاید بعضیا بگن ۶ ماه که کمه بعضی یا چند سال هست اقدامن
به نظر من کسی که اقدامه چشم انتظاره چه کسی که چند ماه اقدامه چه کسی که چند سال اقدامه

انشالله خدا امشال تمام کسایی که اقدامن بچه سالم و خوب بده
و کسایی که باردارن هم خودشون هم بچه شون سالم باشن و بچه شون سالم دنیا بیاد

ندیده دوستتون دارم 😘🥰🥰🥰😇
مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 روزهای ابتدایی تولد
خانوما بیایید بگید وقتی به همسرتون گفتید باردارید واکنشش چی بود
من یه شهر دیگه دانشگاه میرم و برمیگردم ۱ ماه تاخیر داشتم ولی بیبی چک نزدم چون یه بار دیگه قبلا به خاطر تنبلی این اتفاق افتاده بود هفته ای ک رفته بودم دانشگاه خیلیی حالم بد بود دائم بالا می آوردم دوستم گفت یه بیبی بزن شاید بارداری
اومدم شهرم رفتم دو تا خریدم دقیق ساعت ۵ اینا بود بیبی زدم دیدم مثبته از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم به کی بگم
فرداش رفتم بتا دادم ۱۰۰۰۰ بود
به همسرم گفتم رفتم گرفتم زدم منفی بوده خیلی خورد تو پرش خیلی ناراحت شد
۳ روز بعدش بهش گفتم بیبی چک بگیر میخوام دوباره امتحان کنم اومد نگرفته بود گفت ول‌کن دیگ چرا میخوای دوباره خودمون و ناراحت کنی
بهش گفتم میخوای یه چیز بگم تعجب کنی بی رمق گفت بگو گفتم بیبی چکم مثبت شده گفت شوخی میکنی دورغ میگی گفتم به خدا برو تو کنسوله بردار نگاه کن انقد ذوق کرد انقد خوشحال شد من و بغل کرد برد بالا بعد بغلم کرد گریه کرد
هنوز یادم میفته انقدر ذوق میکنم با واکنشش