خسته شدمااااا
از ساعت یه ربع به هفت بلند شدم چایی خوردم تند تند واسه بچه سیب زمینی سرخ کردم. (امروز پوره سیب زمینی یا سرخ شده دارن منم سرخ شده میزارم) آمادش کردم خودم آماده‌ شدم یه ربعی هم دیر کردیم ..الان رسیدم مغازه یادم آمد صبحانه نخوردم زیر دلمم تیر میکشه اینقده تندتند کار کردم 😪گفتم یه ساندویج برای خودم بردارم یادم رفت ..
از دیشب پسر میگفت دلم درد میکنه نصف قرص فاموتیدین دادم خوب شد شام خوردم خوابید امروزم میگفت کمی دل درد دارم هر چی گفتم نروووو دیر برو گوش نکرد به مربیش گفتم حواسش باشه😮‍💨بچم نگرانشم

خسته نباشی دلاور .حالا چرا مغازه رفتی چ مغازه ای؟

منم از ۵نیم بیدار و ساندویچ درست کردن کارای بچه مدرسه اش و ظرف و نهار و جارو و غیره

عزیزم حق داری منم دوتا بچه مدرسه ای دارم شبا زود میخوابیم ۴ صبح بیداریم
از ۵ صبح تخم مرغ گذاشتم ابپز شد ساندویچ کردم باز ساندویچ نون پنیر درست کردم قمقمه هاشون رو آب کردم لباساشون رو اتو کردم وسیله هاشون رو گذاشتم توی کیف هاشون صبحونه دادم بهشون ۶:۴۵ دقیقه سرویس اومد دنبالشون رفتن بعد خودم صبحانه خوردم با همسر
۸ هم همسر رفت سرکار الان از خستگی دراز کشیدم با اینکه استراحت مطلق هستم واقعا سخته

مال من دوتان از ساعت ۶پامیشم تا ۷ ۳۰ دقیقه بکوب میوم اینور اونور تا اونا رفتن بیرون میوفتم کلیم کار دارم الان باید انجام بدم

چه مامان خوبی هستی

منم همیم داستان وداشتم🥲🤕 دندونش بدجور اذیتش میکرد ابسه کرده بچم همش پنج سالشه🥹 لپش باد کرده🥹 گفتم نرو بریم دکتر گفتم مهد ورزش داریم ساعت ده برم دنبالش ببرمش دکتر صبح هم کاررر کردم یه لقمه صبحونه بخوره نخورد این بچه کشت من وبه خاطر همین بی اشتهاییش و غذا نخوردنش🥲🤕

معازه ای نونوایی پیشت نیس
چیزی بخر بعد برو