۱۴ پاسخ

خالش خیلی میخوادش

مامانم ینی مامانمو ببینه به هیچکی محل نمیده دیگه

آبجیش و

مامان و خواهرم

مامانم و خالم
اصلا به خالم که افتضاح وابسته شده

مامانم

مامانم و خواهرمو خیلی دوست داره خدا حفظشون کنه برام

کیا بچشون مادرشوهر رو خیلی دوس دارن

دختر من بیشتر عاشق پدرشوهرمه تا اونو ببینه از بغل ما میره بغل اون

داداشمو خیلی دوست داره شاید ازمنو باباشم بیشتر ولی صداش میکنه اجی😂😂😂😂😂

بعد از خودمون بابام،دختر عمش

مامانم صدای مامانمو که میشنوه سریع خودشو بهش میرسونه

مامانم و بابام و پسر عموم

دختر من عاشق دایشه فقد اونو بوس میکنه و اونو میبینه میخواد بال دربیاره

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۱۳ ماهگی
سلام مامانای گل خسته نباشید یه درد دل باهاتون داشتم پسر من هامین یکسالشه تو این یک سال به غیر از یکی دو بار که شوهرم تو حمام بردنش به من کمک کرد دیگه همیشه خودم هامین رو حمام کردم و همه ی کاراش از پوشک کردن و نگهداری از هامین رو خودم انجام دادم حتی یه روز یه نفر نه خواهر نه مادرم تو نگهداریش به من کمک نکردن شوهرم از صبح میره سر کار تا ساعت ۲ و ساعت ۲ بر میگرده خونه و دوباره ۳ میره سر کار تا ساعت نه شب در کل اگه دو یا سه ساعت هامین باباش رو ببینه ولی همین که باباش رو میبینه انگار نه انگار که من هستم همش گریه میکنه که بره بغل باباش ااون رو خیلی دوست داره نه اینکه من حسودیم بشه نه ولی برام جای سواله یه بچه که این همه من براش وقت میزارم و واقعا از هر لحاظ بهش میرسم و تو این یک سال حتی یک بار هم بهش نامهربانی نکردم پس چطور اصلا علاقه ای به من نشون نمیده دیشب شوهرم خسته بود از سر کار اومد هامین گریه میکرد که باباش بغلش کنه شوهرم هم خسته بود بر می گرده به من میگه معلوم نیست با این بچه چطور رفتار میکنی که علاقه ای به تو نداره واقعا از حرفش دلم شکست والا تقصیر ش
نیست این بچه هیچ علاق ای به من نداره دیشب خیلی دلم گرفت و گریه کردم به حال خودم که منی که این همه به این بچه می رسم و براش وقت می زارم چطوره که علاقه ای به من نداره😩😩😩😩
مامان یاسین مامان یاسین ۱۲ ماهگی
یاسین ۴ روزه که من مرخصی گرفتم همش چسبیده به من 🤕😩
یعنی اگه این چند روز سرکار بودم خیلی کمتر خسته میشدم
اصلا بغل هیچکی و حتی بغل باباش هم نمیره
اخه همسرمم آدمیه که همش داره باهاش بازی میکنه بغل میکنه بالا پایینش میندازه سواریش میده پیاده یا با کالسکه بیرونش میبره خیلی بیشتر از من حوصله خرجش میده
این چند روز دنبال خرید یا بیرون بودیم و همش آویزون من بود
جوری که دیگه از درد کمر و بخیه هام نمیتونم درست راه برم 🤕
حتی بیرون هم باشیم تو بغل باباش نمیره ، همسرمم طفلک میاد به زور از من بگیردش که من راحت باشم اینقدر خودشو پرت میکنه اینور اونور و گریه میکنه یا شروع میکنه عینک باباش رو در میاره میندازه اونور و چنگ میندازه تو صورت پدرش 😑 که مجبور میشم بگیرمش دوباره
تو کالسکه بند نمیشه ، ماشالله باشه سنگین هم هست دیگه واقعا توان ندارم بخوام بغلش کنم 🥲
نمی‌دونم چرا اصلا اینجوری شده
میشه بخاطر دندون اذیته که اینکارا میکنه ؟ چون وقتی هم بیداره کلا داره جیغ میزنه و بی قراره