من سر بارداری اولم خیلی استرس داشتم همش میگفتم یکی باید تا زمانیکه بچه نشستن یاد بگیره حمومش کنه من بلد نیستم من چجوری بغلش کنم چجوری شیرش بدم اگه گریه کنه من تو خواب نشنوم چی اگه شیر بپره تو گلوش چی و ...
ولی فقط یه بار عروسمون بردش حموم از بار دوم گفتم بدین خودم بشورمش 😁
کلا قوی شدم نمیتونستم به بقیه بسپارمش حس میکردم خودم بهتر و بیشتر مراقبت میکنم و حواسم جمع تره .
یه جوری ازش مراقبت کردم یه روز مامانم کلی ازم تعریف کرد گفت یبار ندیدم لباس بچت لک باشه یا بو بده یا مریض شه بهش نرسی یا ...
خلاصه تمام ترسهارو بذار کنار
بعد زایمان یه ادم دیگه میشی
من خوابم سنگین بود ی روز بابا گفت بچه گریه میکنه بیدار میشی ؟ گفتم من از صدای نفسهاش میفهمم اون خوابه یا بیدار اینو تو خوابم حس میکمم چشاش برق زد گف دخترم مادر شده 😍
الانم بارداری دوممه هیچ نگرانی ندارم گرچه ۹ سال از زایمان اولم گذشته اما میدونم از پسش برمیام بهتر و قویتر از قبل
تا چهل روز که ده روز کسی کنارت هست خوبه بخیه یکم اذیت میکنه و زردی اگه بگیره بد میشه یکم وگرنه تا ده روز اون کسی که پیشت بلده همه کار دیگه اولش شاید شیر نیاد یکم درگیر میشی اگه دیدی سخت میاد اشتباه نکنی بچه رو گرسنگی بدی شیرخشک سریع بده که زردی میگیره برا بعدش سینه هات اکی کن شیر بیاد هر چی بیشتر بزاری مک بزنه راحت نرم میشه میاد استرس نداشته باش کلا تا چهل روز یکم چون نوزاد میترسی اما اکی میشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.