۲۳ پاسخ

آخه وقتی خوابش نمیاد نمیشه بزور خوابوند، وقتی داد میزنی خودت عذاب وجدان میگیری، سعی کن با بازی کردن خسته بشه آخر میخوابه، شب هم همه چراغا رو خاموش کنی تاریکی خودش اثر میراره اخر خوابش میبره، این کاریه که من میکنم و جواب گرفتم

منم همین الان دخترمو دعوا کردم سر غدا نخوردنش
بخدا ۲ سال با هر سازش دارم می رقصم یه زمانی شیر نخور رفلاکس شدید داشت زارو زندگیم کثیف شده بود
الانم غدا نمیخوره میزارم دهنش در می یاره یا انقدر عق میزنه ک اخرش بالا می یاره بخدا خسته شدم گریم گرفته

وای منم همینم بخدا

من باشم ظهر نمیزارم بخوابه شب زودتر می‌خوابه صبح هم زودتر پر انرژی بیدار میشه البته پسر من خودش خواب روز حذف کرده شبا هم هشت نیم می‌خوابه تا صب ساعت هفت نیم

امروز از ۹ونیم طول کشیدتا بیدار بسه

ده نیم که دوره نهایتا هشت و نیم یا نه باید بیدار بشه که این تایم بتونه بخوابه

دختر من باز ظهر خوب میخوابه میره بالشت میاره میگه بخوابیم 😬اماااا امان از شبها هر بهونه ای باشه میاره که نخوابه یه بار میگه رو پا بخوابم میگیرم روپاهام میگه نه تاب تاب میذارمش تو تاب گریه که بابایی بیاد باباش میاد گریه که منو بیار بیرون تو بغل بخوابم 🥴😩😩اصلا اوضاعی دارم دیگه نی نی همسایه رو به جای خودش دعوا میکنم😂 میگیره میخوابه

و منی که تااازه موافق شدم بخوابونمش
واقعا منم همنطورم نمیخوام داد بزنم سرش اما بعضی مواقع واقعا دیگه نمیتونم😔

هی خواهر بچه ها همینن دیگه

مگه ادم‌بچش دعوا کنه مادر بدی میشه خودت اذیت نکن این همه خدمت میکنیم یبارم دعوا اشکال نداره

عزیزم منم لیانا رو دوهفتس از شیر گرفتم خوابش ریخته بهم قبلا موقع شیر خوابش میبرد الان با اینکه خیلی تحرک داره ولی نمیخوابه دیشب ساعت ۲ خوابید
یکم باید صبور باشیم تا خوابشون تنظیم بشه

عزیزم اشکال نداره فشاری که رو مادره فقط یه مادر درک میکنه عیب نداره
درکل بچه ها نباید طول روز بخوابن برا سلامتیشون بهتره

الهی عزیزم مامانا همیشه همینن عذاب وجدان ولکنمون نیست

منم دخترم ظهر نمیخوابه
از ساعت ۹ ونیم بیداره ساعت ۱۱ اینا بردمش پارک یه ساعت توی پارک بود ولی خسته نمیشه
معمولا تا شب ساعتای ۱۰ ونیم اینا بیداره

وایی منم امروز دعوا کردم متاسفانه پسرم رو سر اینکه سرما خورده سرفه میکنه تب داره ولی به هیچ عنوان دارو نمیخوره بزور هم میریزم دهنش استفراغ میکنه شدیید😭نمیدونم چیکار کنم داروهاشو بخوره😑

سلام عزیزم ببین ده و نیم خیلی دیر بیدار شده برای همین خوابش نمیاد.
صبح سعی کن با آواز و شوخی بیدارش کنی، مثلا اول ۱۰ بیدارش کن بعد دو سه روز ۹ و نیم اینو برسون ساعت ۸ صبح. اینجوری ظهر راحت تر خواب میره، اگر باز دیدی نه با اینکه ۸ بیدار شده ولی ظهر هنوز نمی خوابه خونه رو گرم بگیر قبل خواب یه حموم سبک ببرش. بهتر میشه. شب هم حتی اگر نخوابید باز از اون ساعتی دلت می خواد خواب بره اقدام کن بخوابه. حتی اگر سه ساعت طول کشید! کم کم دیگه تنظیم میشه.

اخی عزیزم عیب نداره بعضی وقتا واسه تربیتشون لازمه زیاد نزار بخوابه

منم خودمو میزنم به خواب دیگه به کاراش واکنش نشون نمیدم تا بخوابه گاهی هم مجبور میشم یکم دعواش کنم تا بخوابه اگه به حال خودش بذارم ساعت ۶ عصر می‌خوابه تا ۸ بعدشم شب اصلا خواب به چشمش نمیاد

خدا ببخشه منم همیشه عذاب وجدان دارم
اما برام عادیه همیشه این کارو میکنم بعدش از ناراحتی میگرنم عود میکنه

اشکال نداره تحمل کن درست میشه منم با سلین عذاب کشیدم تا خابش تنظیم شد
الان دیگه ۹ صبح بیدار میشه دوباره ۲ ونیم تا ۴ میخابه بعد شب هم ۱۱ میخابه

من موافق این شیوه خوابوندن و تربیتی نیستم. حالا هرکس ی جوری بچه اش رو تربیت میکنه

منم هزار بار امتحان کردم نمیشه😂😂😂انگار قفل کردن تو این تایم....من از ۸ صبح بیدار میکنم ک ۱۲ یا حداقل۲ بخابه ک شب ۱۱ دیگه بگیره بخابه باز همون ۴ بعدازظهر میخابه....شبم ۱

مریم چرا میخوابونیش خب خواب نداره بزار شبا راحت تر میخابه ک

سوال های مرتبط

مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید