۳ پاسخ

البته دختر من روزا شیر نمی‌خورد فقط شب تو خواب

من اومدم سرشیشه دخترمو با قیچی کامل بریدم بعد که تقاضای شیر کرد گفتم شیرت خراب شده هاپو گازش گرفته.. بردم شستم گفتم ای وای درست نمیشه بذار شب بابایی برگرده ببینم می‌تونه درستش کنه یا نه باباش که اومد شیشه شیر رو به باباش نشون داد گفت بابا شیر درست.. یعنی درستش کن.. خلاصه متقاعد شد که درست نمیشه و با دستای خودش انداختش سطل اشغالی.. ولی همون سطل اشغالی انداختن و بهانه گیری های بعدش ولی مقاومت کردم وقتی تو خواب بیدار میشد آب میدادم بهش
ولی بهت بگم یه آدم دیگه شد.. خیلی بد و بیقرار.. ولی بازم مقاومت کردم و باهاش کنار اومدم..ولی یک ماه سخت بود.. دیگه گذشت و الان خداروشکر خیلی خوب شده

والا من خیلی راحت به چسب زدم روی سینه هام ترسید دیگه نخورد بهونشم یشب بود تمام شد خخ

سوال های مرتبط