۱۴ پاسخ

نبودمادرم💔

اینکه کسی درکم نمیکنه.
تنهایی
چالش هایی که یه مامان اولی باهاش روبرو میشه
توصیه های تکراری اطافیان

اینکه بچم بستری شد ده روز و بعدش که تنها بودم و کمکی نداشتم بدتر اینکه بخیه هام عفونت کرد و باز شد خیلی ترسناک بود

نبودمادرررررم وخیلی چیزهای دیگه ده روزاول واقعا وحشتناک بودپسرم سینه مونمیگرفت شیرخشک نمیخوردواقعاتاحدمرگ اذیت شدم

ایقد از زردی گفتن ٢٤ ساعت گریه میمردم

وای من تازه داشتم فراموش میکردم که برگردم به زندگی عادیم دوباره یادم افتاد

دخترامشب اشکمودرآوردی🥲🥲

تنهابودنم خونریزی بعدزایمانم خیلی سخته همش بهانه ی تنهابودنتوبگیری🥲🥲🥲🥲

اینکه بچه رو گذاشتیم وسطمون بخوابه و دگ فک نکنم جاش تغییر کنه... و اینکه از اول بارداری تا الان رابطه نداشتیم

من خداروشکر همچی خوب بود حالا ی سری موردهای کوچیک باعث اعصبانیتم میشد ولی یادم رفت حتی سر چی بود

ریز بودن بچم
اینکه نتونستم راحت زایمان کنم
حرف مردم
تیکه انداختناشون‌
بیخوابی
زردی گرفتن امیر عباس
قول مرحله آخر افسردگی بعد از زایمان

افسردگی تنهایی کولیک بچم

از بی حسی ک به کمرم زدم بی حس نشده بودم
شکم‌ممو ک برش زدن پرت شدم بالا جیغ زدم داد زدم من درد و میفهمم گریه کردم 😭😭
بی حس نشده بودم فورا بیهوش کردن
اون درد برش هیچ وقت یادم نمیره ....وحشتناک بود😭😭😭

بی خابی تنهایی تجربه ی نداشتم سخت بود واسم خیلی سخت تکو تنها جای غریب😔😔🥺🥺

سوال های مرتبط