میشینم نگاه میکنم کاری از دستم نمیاد
من اعصابم نمیکشه ی دست میزنم به دستشون و داد میزنم
اولا دعواش میکردم مثلا مبلو میکشید رو سرامیک صدا میداد
دیدم نمیفهمه نه با دعوا نه زبون خوش
منم بیخیال فقط نگاش نمیکنم ادامه نده ولی زیر چشی حواسم هست بلایی سر خودش نیاره
خونه رو که امن کردم آزاده جایی میریمم همش دنبالشم
ولی خب جلوخرابکاریشا و آسیب زدناش به خودش رومیگیرم
هیچینگاش میکنم خسته میشه میشینه خودش
ایرپادامو میزارم گوشم
آهنگ مورد علاقمن پلی میکنم
هیچ عزیزم بچه است دیگه شیطونی نکنه نمیشه که
فکر نکنم کسی مثل پسر من فضول باشه ...
دکوری و در قندون خونه مامانم شکست
تا میریم خونه مادر شوهرم بدو بدو پشتی میندازه ماهواره روشن میکنه کلید کلید میکنه
بهمه میگم کاملا طبیعی و باید بذاری تا ۳سالگی راحت باشه
الان خونمون ترکیده ولی اصلا مهم نیست.
بچه ست دیگ باید شیطونی کنند خرابکاری کنند
بستگی داره شیطونیش چی باشه. اگه آسیبی به کسی یا چیزی نمیرسه کاریش ندارم ولی اگه خطرناک یا آسیب زننده باشه با هیجان یه چیز دیگه یا یه بازی دیگه معرفی میکنم. گاهی هم که اوضاع بحرانیه مجبورم اخم کنم و داد بزنم مثل اون وقتایی که دقیقا موقع آبکش کردن برنج میاد از من آویزون میشه یا میخواد دست بزنه به گاز و قابلمه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.