وای که چقد عصبیم 😐
ساعت ۸ زنگ خونمون رو زدن دیدم خواهر شوهر کوچیکمه
اصلا هم خبر نداشتم میخوان بیان ما هم داشتیم شام میخوردیم دیدم تو دست شوهرش قلیونه 😕مصطفی اصلا اهل دود و دم نیست حتی قلیون هم نمیکشه نمیدونم چرا با خودش اون کوفتی رو آورده بود
وقتی دیدم عصبی شدم و حشتناک، ناخودآگاه اخمام رفت تو هم
هم بخاطر اینکه یهویی اومدن هم قلیون
ما نه قلیون میکشیم نه من دوس دارم تو خونه کسی قلیون بکشه
منم یکم میوه و چایی جلوشون گذاشتم و زیاد محل ندادم اونام ساعت ۱۰پاشدن رفتن
الان مصطفی میگه اصلا رفتارت خوب نبود می‌تونستی یکم بگی بخندی
حاله یهویی اومدنشون بکنار مشکلی نیست ولی واقعا قلیون تو دست زشت نیست خونه کسی بری ؟اونم خونه کسی که میدونی اهل قلیون نیستن
منم گفتم خوبکاری کردن تا آخرین بارشون باشه خونه من با قلیون میان
قلیون رو باید تو بیرون بکشی نه تو خونه
پدر خودم سیگاریه وقتی خونم میاد تحت هر شرایطی چه گرما باشه چه سرما میره تراس سیگار ميکشه اونوقت این بیاد خونه من قلیون بکشه
یجوری رفتار کردم آخرین بارشون باشه اینورا با قلیون آفتابی بشن

۲۰ پاسخ

کاش اینکارو نمیکردی
چون مهمون بودن احترامشونم واجب نمیخام نصیحت کنم چون خوشم نمیاد
خودتو بزار جای خواهرشوهرت ک بری خونه داداشت زنداداشت پیش شوهرت اینکاروکنه
نمیگم کارشون درست بود چون اولا سرزده اومدن
دوما میدونن ک شما اهلش نیستید نباید باخودشون میاوردن
اما باسیاست میتونستی کنار بیای
ب هر حال گذشت

وا مگه چیه حالا
قتل که نکردن
به نظرم بی احترامی کردی
خب ما خودمونم فکر کن خواهریم بریم خونه برادرمون این رفتار بشه خوشمون میاد نه!!!

منم یبار خواهر های همسرم اومدن قلیون اوردن هیچ وقت نمیزارم قلیون بکشه کسی تو خونه ولی بار اول بود با خنده گفتم من نمیزارم کسی قلیون بکشه هااحالا یبار اشکال نداره
یبار کشیدن زود جمع کردن دیگ تمام
بنظرم شماهم با خنده نیگقتی ما قلیونی نیستیم هاا یا همین یباره فقط😁
بهتر بود

به نظر من که کارت بد نبوده ، اصلا واقعا چقدر ضایعس حرکتشون که میدونن اهل قلیون نیست و با قلیون پاشدن اومدن 🙄

همینو با خنده بهشون میگفتی اخم و تخم نمیکردی بهتر بود

ماهم اهلش نیستیم اطرافیانم همینطور
حداقل دورهم انجام‌نمیدن این کارو
ولی جای شما بودم همین رفتارو‌میکردم

قلیونه، تریاک و شیشه نبوده که .من خودم نه همسرم نمیکشیم ولی عمم اینا میخوان بیان خودم بهشون میگم بیارین بکشین راحت باشین میرن تراس میکشن.

دقیقا منم بودم همین رفتار رو میکردم وقتی چیزی نره تو کتم هیجوره نمی تونم خودمو کنترل کنم میدونم خوب نیست این رفتارم

ما هم اهلش نیستیم
ولی این برنامه پیش بیاد
خودمو کنترل میکنم
حالا خواهره به شوهرش میگه دیدی گفتم نیار سنگ رو یخمون کرد

کار خوبی کردی...اگه اهل قلیون بودین یه چیزی

شوهره صبوری داری هر کسی بی محلی ب خانوادش تحمل نمیکنه

منم از قلیون بدم میاد اگه کسی بیاره یا نمیزارم بکشه یا میگم بره تراس بکشه ،آدم رو در رو بگه خوشم نمیاد بهتر از اینه ک قیافه بگیره ب نظرم

به نظر منم کار اشتباهی بوده،اونا اومدن که دور هم خوش بگذره بهتون ,برای شب نشینی اومدن،بعد قلیون تو خونه کشیدن اونقدر ضرر نداره که،اونا می‌کشیدن ،شما نمیکشیدین ،عوضش دورهم می‌گفتید و میخندیدید

من کلا با خود سانسوری مخالفم به نظرم بی احترامی رو کسی کرده که خونه شما رو با پارک اشتباه گرفته.

من باقلیون مشکل ندارم
سرزده کسی خونم بیادسگ نازی آبادمیشم

خوب کاری کردی، آخر بی کلاسیه این قل قل مسخره اه

نبایپ میاوردن ,منو شوهرم بدجور معتاد قلیونیم اکثر روزا میکشیم ولی اصلا نشده ورداریم بریم خونه کسه دیگه بکشیم نهایت اگه پایه باشن باهم میریم کافه ولی شماهم تند رفتی یکم

خخخ اصلا بهت نمیاد اینقدر حساس باشی

صبرمیکردی هروقت دیدی میخواد بکشه میگفتی ببخشید بچه اذیت میشه

من برخلاف تمام نظرات میگم اونکه سر زده اومده بی نهایت کار بیشعوری بوده یاید هماهنگ میکرد باهات چه خونه برادر چه خونه هر کسی والا من خونه مامانم با هماهنگ میریم ولی اینکه قلیون آورده یخرده سخت گرفتی یعنی من اگه بودم فقط از سر زده اومدنشون ناراحت میشدم از قلیون ناراحت نمیشدم
چون قلیون الان همه جا دیگه هست میری کافه عادی میبینی جلو ده نفر هست

سوال های مرتبط

مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۵ سالگی
مامانا اولین باری که با همسرم صحبت کردم پرسیدم سیگار میکشی اونم گفت تک و توک منم گفتم واقعا بوی سیگار اذیتم می‌کنه حتی توی خیابون از کنار آدم سیگاری رد بشم حالم بد میشه گذشت و توی نامزدی چندباری که بحث داشتیم این سیگار کشید حالا یا میخواست خودش رو آروم کنه یا من رو ناراحت کنه ...
بعدش بهم گفت تو اگه تو مخم نری منم سیگار نمی‌کشم و‌ با هم توافق کردیم و ۷ سال از اون روز گذشته واقعیت من کم‌و بیش میدونستم سیگار می‌کشه چون که به بوی سیگار خیلی حساسم ولی به روی خودم نمی آوردم تا اینکه امروز تصادفی توی پارکینگ دیدم داره سیگار میکشه خیلی بهم ریختم کاملا گیج شدم احساس میکنم فریب خوردم و این همه مدت سرم کلاه گذاشته نمی‌دونم باید چطور رفتار کنم از طرفی اصلا دوست ندارم باهاش صحبت کنم الان انگار بین زمین و آسمون هستم با خودم میگم اینکه اینجوری من رو فریب داده ببین چه کارهای دیگه هم کرده و در آینده می‌کنه
من اصلا حس مالکیت به همسرم ندارم اگه همون موقع میگفت من سیگار میکشم بهتر بود ، اینکه این همه سال من رو فریب داده رو نمیتونم بپذیرم چیکار کنم جز صحبت چون الان اصلا دوست ندارم باهاش در این مورد صحبت کنم
مامان 👑Samyar👑 مامان 👑Samyar👑 ۵ سالگی
سلام دوستان حال و احوالتون. انشالله سلامت و شاد باشید
مادرای با تجربه پسر من از اون دسته هست که خونه هیچ تمرینی حاضر نیست انجام بده پیش دیستانی کاربرگ گذاشتن قصه میگن شعر میگن که ما بنویسیم بچه ها نقاشی متناسب باهاش انجام بدن اما فقط اگه بخواد قصه ها رو تعریف میکنه الان ۴ تا قصه گفتن دو تاش تعریف کرده بذام اما نقاشی مربوط نمی کشه اصلا نقاشی نمیکشه 😭 چه کنم باهاش. کاربرگ دادن از اینا که نقطه چین بهم وصل کنند انجام نمیده فقط ماز انجام میده حتی قیچی هاش انجام نمیده شما بگید من چیکار کنم علاقمند بشه به انجام تکالیف تو خونه چه روشی برم به خدا اصلا برا اینکه یاد بگیره تمربن کنه بردم پیش. و گرنه که قبلا هم کلاس نقاشی و رباتیک حتی ژیمناستیک نوشتمش اما تمرین ننیکنه هیچ کدوم تو خونه. من چیکار کنم تو رو خدا روشی بلدین جون عزیزتون بگید با جایزه هم زیر بار نمیره یعنی یک ساعت ۶۰ دقیقه میشینم کنارش میگم یک صفحه اندازه خط صاف و خمیده و شکسته نقژه چین پر کنه اونام صدا حبوانات صفحه در ویارم با زبون اونا ازش کمک میخوام کن مثلا برسن به غذاشون دا انجام بده کار ۵ دقیقه هم نیست دیدم پسر همسایمون تو دو دقیقه انجام داد سه روز از سامیار کوچیکتر
بقیش پایین میگم 🙏🙏🙏
مامان مغزبادوم مامان مغزبادوم ۴ سالگی
سلام گلیا
میگم دخترای شما هم که همسن دختر منن با پدرشون خوب نیستن ؟
دختر من اصلا خوب نیس باید چیکار کرد
ولی در مقابل من حتی اگه دعواشم کنم جونش رو میده برام
امشب داشت می‌گفت مامان دورت بگردم عزیز منی
شوهرم گفت بپرس بابا چیته دخترم تو گوشم یه حرف بد زد همون جا زدمش که بدونه نباید به باباش حرف بزنه
شوهرم هی گفت چی گفت دخترمم گریه گریه که مامان بوسم کن گفتم نه به شوهرم گفتم به من حرف زد هرچی گفت نگفتیم بلند شد النا رو گذاشت تو اتاق بچه هم دق‌کرد و داشت جیغ میزد رفتم گفتم جیغ مزن حق نداری بیای بیرون
با شوهرم بحثمون شد که چرا نگفتی النا چی گفت هی میگم بابا به من حرف زد هی گفت تو منو دیوونه کردی
منم تو عصبانیت گفتم شماها خانوادگی دیوونه هستید اینم بهش برخورده که من اینجور گفتم
اصلا با بچه وقت نمی‌گذرونه یه خرید نمیبره تا سر کار هس هست وقتی هم میاد خونه سرش تو گوشی یا تی وی
هی میگه چرا با من خوب نیس
صد بار هم گفتم بچه غلام محبته ولی کو گوش شنوا
مامان رادین مامان رادین ۵ سالگی
سلام خانوما من علائم پسرمو میگم میشه یه نگا بندازین ببینین به بیش فعالی میخوره یا نه اونایی که تجربه دارن
پسرم خیلی حرف میزنه توی همه کارها دخالت میکنه حرف زشتی بشنوه زودی یاد میگیره و برای بقیه به کار میبره تحرکش زیاده ولی برای تلوزیون یا گوشی میتونه نیم‌ تا یه ساعت یه جا بشینه نقاشی اصلا علاقه نداره و بلد نیس نه کشیدن نه رنگ کردن اعداد تقریبا تا ۳۰ بلده بشماره تا ۱۰ هم انگلیسی و فارسی رو بلده بخونه با بچه های فامیل درحد یک ساعت خوبه بعدش یه کاری میکنه دعوا کنه کتک کاری کنه به همه کارای خونه فضولی میکنه جارو بکشم میگه منم میکشم دستمال بکشم منم میکشم لباسارو این باید بندازه لباسشویی .... احترام هیچکسم نگه نمیداره به غیر از باباش هرچی دهنش بیاد موقع عصبانیت میگه کنترل نداره و کنترل نمیشه یه حرفایی به فامیل میگه انگار ادم تو خونه یادش داده درحالی که ما اصلا حرفی از بقیه جلوش نمیگیم خلاصه جون به لبم کرده یه دختر ۷ ماهه هم دارم تقریبا از اواخر بارداری من بدتر شد از استرس دوری من و پذیرفتن عضو جدید ...تو خونه خودم تحملش میکنم ولی میریم جایی جوری بقیه رفتار میکنن که یعنی تو نتونستی تربیت کنی یا چرا بچه دار شدی به این فشار اومده این کارارو میکنه ببخشید طولانی شد واقعا دلم پر بود