بماند به یادگار از این دوران سخت
اینجا مینویسم ک یادم‌نره
پسر عزیزم تو الان‌سه ماهته و دقیقا از ۱۱ شهریور فهمیدم ریفلاکس پنهان داری
روزهای سختی میگذره برام بودن توی شهر غریب دست تنها بودن و گریه ها و اعتصاب شیرای تو
و داروهایی ک هیچکدوم‌اثر نمیکنن
الهی بمیرم برای اون نگاه مظلومت و اشکات
این روزاهم میگذره و تو بزرگ میشی ولی یادم‌نمیره چقدر از بابت تو نقطه ضعف دارم و در برابر تو ضعیفترین موجودم جوری ک با گریه هات گریه میکنم
کابوسای شبانه از دست دادنت تموم‌میشه آرتیای من
و میاد روزی ک با اون دستای کوچولوت دیگه شیشه شیرتو پرت نمیکنی جان مادر
از صمیم قلبم دعا میکنم هیچ بچه ای مریض نباشه و هیچ مادری غمیگن نباشه

وای من کلمه ب کلمشو درک کردم ب امیدی ک وقتی شیشه شیر میبرم با چشای باز اشتها بخوره ن توخواب بزور

کاملن درکت میکنم و واقعا میدونم چقدررر سخته،دختر منم دقیقا همینه.وسط شیر خوردن گاها میزنه زیر گریه شیشه رو از خودش دور میکنه و چقدر سخته دیدن اینکه اشک میریزه و نمیتونه شیر بخوره😢

با متنت اشکم ریخت دختر منم خیلی کولیکش شدیده اینقدر گریه میکنه ک حد نداره یکمم رفلاکس پنهان داره منم تو شهر غریبمم خیلی این روزا سخت میگذره

عزیزم واسه همه مامانا سختیهاا هست
من خودم ب شخصه بچم‌پی پی نمیکنه صبح انقدد گریه کردم همش گریه میکرد زور میزد
واقعا مادر بودن خیلی سخته🥺
باید قویی بمونیم تحمل کنیم
همه چی میاد میگذره🥺
منم همش کابوس میبنم شبا همی نگاه میکنم ببینم تو چه حالتی هست بالا نیورد.....
خداا بزرگه ایشالله همه چی درست بشه...

با تموم وجود درکت میکنم.پسر قشنگ هم زودی خوب میشه. آنیسا منم خوب میشه😔 دیروز منم با آنیسا گریه کردم

الهی بگردم برا همه بچه ها

قرص نکسیوم خارجی رو امتحان کردی؟؟

رفلاکس پنهان چجوره علائمش چیه؟

اگه میخای رفلاکسش خوب بشه هردوساعت شیر بده بینش ترنجبین بده عالیه