۱۰ پاسخ

به جنون رسیدم دیگه، اقتضای سنشونم هست وگرنه این‌ حجم از لجبازی و یکدندگی و غر زدن اصلا طبیعی نیست...
فقط یه روزایی مثل امروز هی نفس عمیق کشیدم و از خدا طلب صبر کردم

بنظر من نباید زیاد محل بذاریم
چون احساس میکنم هرچقد محل میدم میخوام ارومش کنم و اینا بدتر میشه همین که محل نمیدم اروم میشه خودش میاد سمتم
یه چیز رو هم نباید بیشتر از دوبار تذکر بدی چون لجبازی میکنن واصلا به حرف آدم محل نمیذارن واینکه بعضی جاها باید جدی رو حرف خودمون وایسیم اگه پدراشون بذارن
همسرم من خیلی دخالت میکنه به روش تربیت من خیلی زود به حرف پسرم گوش میده جدی نمیشه تو نه گفتن و نظرمون یکی نمیشه بچه سواستفاده میکنه وقتی پیش باباشه

وای من یه روانی میشم تو این موقعیت بعدش از خودم بدم میاد

محلش نزار

صبر میکنم تا خودش ساکت شه

منم مثله توام.حس میکنم چقدپیرشدم ازدست این بچه 😐

هیجی از آراد نمیگم و تاپیک ترک مبکنم امروز منو باباش نابود کرد ک استامنیفون خوردیم‌هم بهتر نشدیم تنها نیستی

وای دیگه منم رد دادم بخدا مخصوصا ازصبح با منه خوبه تا یکی پیشمون باشه انگار دیگه من بدترین مامان دنیام براش همش ازم فرار میکنه میرم سمتش داد و هوار میکنه اجازه نمیده کاراشو انجام بدم اطرافیانم که چه پدرمادر خودم چه خانواده ی همسرم فورا شروع میکنن به نصیحت که کمتر دعواش کن که بچه ازت فراری نشه و اینا بااینکه خدا شاهده زیاد دعواش نمیکنم

منم اینطوریم میزنم تو سرخودم

منم همینم🫡

سوال های مرتبط