۲۰ پاسخ

حالا منوجاری کوچیکم همش میگیم بیا باهم بعدی رو بیاریم🤣🤣
بگو مادرجون اون زبونتو مار نیش بزنه ول کن دیگه بچه با بچه فرق داره
بعدم اون سومی رو اورده دوتا بزرگ کرده پیر شده دیگ حوصله نداره همش بچه تو بغلش باشه
بچه ی تو اولیه اگه درست بگم
نوبرانه اس فرق داره دوس داره بغلی باشه بعدم وقتی گف بغلیه بگو مقصر باباشه همش بغلش می‌کنه😂😂

دقیقا چقد منی تووووو

ای خداااا چرا بعضیا جلوی زبونشونو نمیگیرن آخه😑😑😑دلم میخواد به قول نقی دست بندازم دهنشو جر بدما😂😂😂😂
منم یکی از آشناهامون بچش از پسرم کوچیک تره هیییی مقایسه میکنن اعصاب منو میریزن بهم
البته که جوابشونو میدما
ولی خب بعدش تو خلوت اعصابم خیلی خورد میشه

اره یادم میاد🙂
عادیع بیخاللللش😂

دقیقا منم بارداربودم جاریم بچه سومش رو😒

مال تو حالا هم سن وسالن ک باهم مقایسه میکنه مال من چی بگم که دخترمو با پسر جاریم که ۷سال بزرگتره مقایسه میکنه😂

حالا خواهرشوهر منم میگفت بیا دومی رو باهم بیاریم 😵‍💫
گفتم عمرااااا ،گفت چرا گفتم اولا که من خوشم نمیاد درباره این مسئله خصوصی بیام باهات حرف بزنم که آره ما اقدام کردیم دیشب شماهم برو .... . 😐
دوم اینکه بخوای نخوای مقایسه بوجود میاد که من خوشم نمیاد از این موضوع هنوزم با وجود اختلاف سنی حدودا ۶ سال بین دخترامون خانواده شوهرم میگن عسل این سن آیه بود اینجوری بود اونجوری بود.

بعد میگه نه خب دلیل نداره بچه‌های من تپل باشه حتما بچه‌های توام تپل باشن. هربچه فرق داره😐
(بچه اولش و تنها بچش تپلی بود کوچیک بوده آیه ژنتیکی لاغر اندامه)
هنوز باردار نشده داره میگه بچه‌های من تپلن بچه‌های تو لاغر دیگه فکرشو بکن باهم بچه دار بشیم چجوری میخوان مقایسه کنن.

من فهمیدم که هرچی بخوای بچتو برای خانواده شوهر توضیح بدی به خودت و بچت بی احترامی کردی.
هرچی گفتن بگو آره ، نه ،درسته .

منم همینطور مامان نخود فرنگی منم همینطور🥴

من چی بگم که با بچه پسر عموی شوهرم مقایسه میشه با بچه همسایه قدیمیشون با اینکه اونا پسرن بازم دختر من ضعیفه غذا نمیدم لاغره کوچیک مونده 🤗

آدمای مقایسه گر ادم و به جنون میکشونن

دقیقا منم وقتی اعلام کردم باردارم خواهر شوهرم اقدام با اینکه من ۵ سال ازدواج کرده بودم و خواهر شوهرم بچه اش متولد ۹۰ بود
و اینکه خواهرشوهرم کوچیکم کادو خریده اونم بغضکرده بود همه چیزا رو قرار برای بچه داداش بخری!!!
که یک ماه گذشت باردار شده

حالا خانواده شوهرم حتی رنگ پی پی بچه منو با اون مقایسه میکن دیگه بقیه رفتارها بماند که من بشدت متنفرم

من جاری ام که باردارشد مادرشوهرم زنگ زد گفت تو حامله نشی میگن به جاریت نگاه کردی ۳ ماه بعدش من با کاندوم حامله شدم و خودمون پشمامون ریخت😁دیگه نگم که چقدر مقایسه بود تا زایمان همه چی در اخرم جلوروی خودم برگشت گفت که بچه جاری ام براش عزیزتره هیچکس اون نمیشه براش خیلی دوسش داره همیشه همه جا هست

درک‌مبکنم

خداروشکر جاری ندارم🤣

من انقدر قشنگ باخنده و خونسردی جواب میدم خودشون دهنشونو جمع میکنن.. البته ازترس شوهرم اصلا حرف مفت نمیزنن ها ، ولی تو مجلس زنونه چیزی بگن منم ازخجالتشون درمیام

از بس که فضول تشریف دارن
همش دخالت میکنن تو زندگی ادم

اخی حرص نخور
من که در کمال احترام حرفمو
به همه میگم 🙃🙃
تهش خیلی حرصیم کنندیا دخالت کنند اقوام میگم تربیت شمارو هم دیدم چ دسته گلهاایی تحویل دادین

از بس فضولن خانواده شوهررررر

امان از این مادرشوهراااا منم واس هامین م
کاپشن گرفتم دیشب میگ انگار کهنس 😐😐😐گفتم اره دگ اگ 2تومن میدادم ب یه کاپشن زپرتی نمیگفتی کهنس اولین بار بود پوشونده بودم حالا بهش رنگش طوسیه ب اون میگ کهنههه، 😒😒😒🤨

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۱۳ ماهگی
امروز رفتم تو یه فروشگاه چیزی بخرم
یه دختر پنج شش ساله اومد با روی خوش سمت نویان ...بعد هر سمت میرفتم می اومد باهام یهو دیدم دست نویان رو می گیره نویان زد زیر گریه ‌‌..من گفتم شاید چون غریبه س ترسیده
دوباره این کار تکرار شد نویان بیشتر گریه کرد برگشتم گفتم دستش رو نگیر ولی گریه نویان قطع نمیشد مامان دختره اومد نویان رو بغل کرد گفت ببخشید خاله ...
نویان رو بغل کردم دوباره تکرار کرد این سری سرم رو برگردوندم دیدم نگو با ناخوناش داره دست بچه رو فشار میده من خاک برسر اصلا متوجه نشدم فقط گفتم کوچولو چرا اینجوری کردی دستش رو ...مامانش گفت بزنش گفتم من اجازه ندارم بعد فروشنده گفت این همه بچه ها رو می چزونه قبل شما هم صورت یه بچه رو چنگ انداخت ...به مادرش گفتم شما وقتی می دونی بچه تون اسیب میزنه چرا به مادر بچه ها نمی گید که مراقب باشن چرا پسر من گریه میکنه به من گوشزد نمی کنی دخترم داره فلان کار رو میکنه ...
اونقدر گریه کردم که بچه م اینجوری زخم میشد من نمی فهمیدم ...
مامان عمر مادر مامان عمر مادر ۱۴ ماهگی