۳ پاسخ

پسر منم میره رو سرامیک، فکرم مشغول شد، هفته پیش ازمایش ادرار و مدفوع گرفتیم مشکلی نداش، خونو ترسیدم بگیرم که نکنه اذیتش کنن، الان با این حرفی ک زدین ترسیدم

میگن بچه ای ک رو جای سرد بخابه، اهنش کمه، چکاب دادی؟

سلام عزیزم
نمیخوام نگرانت کنم اما تو اینستا یه دکتری میگفت اگر بچت دوست داره بره جاهای خنک بازی کنه رو سنگ و سرامیک ممکنه از علائم کم خونی باشه. درحالیکه معمولا آدمای کم خون سردشونه. نمیدونم چرا اینو گفت اگر پیدا کنم لینکشو برات میفرستم ببینی

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا
من و همسرم قبل از به دنیا اومدن دخترم خیلی باهم رفیق بوذیم کنارش کلا لهم خوش میگذشت من ناخواسته حامله شدم و تو کل دوران بارداریم خیلی مراقبم بود من همیشه میگفتم دخترم خیلی خوشبخته ک بابایی مثل تو داره اما با به دنیا اومدن دخترم کلا یه ادم دیگه دیدم اصلا با کسی ک ۸ یال باهاش زندگی کرده لودم فرق داشت چقددددر من درگیر افسردگی بعداز زایمان بودم شوهذم خیلی وقتا بهش دامن میزد با درک نکردناش با مسخره کردناش
تو مسیر بچه داری کمکم نکرده تو این ۱۵ماه هر شب به یه بهونه ای میگیره زود میخوابه مه از زیر کار در بره من میدونم اون میره بیرون کار میکنه خسته میشه توقعم ازش اینه نیم ساعت بچه رو بدون اینکه دنبال سر من راه بیفته بگیره من بتونم یه غذا درست کنم توقع زیادیه ؟؟
توقع داره چون میره کار میکنه سرتا پاشو ماچ کنم
من ب خاطر درک شرایطش خیلیی وقته یه ارایشگاه ساده نرفتم اونوقت میاد میگه همکار خانومم موهاش این رنگیه ابن مدلیه دلم میشکنه ادم اهل خبانت و این حرفا نیست
اصلا حس میکنم دخترمونو دوست نداره دایم تا یه ثانیه بچم غر نیزنه شروع میکنه به گله به خدا ک این چ غلطی بود من کردم و هزارتا حرف اینجوری
دیشب من مزیض بودم تب ۳۹ درجه داشتم رفتم دکتر برام سرم گرفت تو اون فاصله ک من زیر سرم بودم ۴ بار اومد چرا چون نمیخواست دو دیقه بچه رو بغل بگبره و نگه داره
اونم مریض بود البته ولی مریضیش خفیف تر از من لود دکتر برا جفتمون سرم گرفت من با اینکه حالم بدتر بود بعد از سرم خیلی خوب شدم اما شوهرم امروزم ابنو کرد بهونش و کل روز رو گرفت خوابید
بعذش هی میگفت حالم بده ولی دیگه من اصلا ناراحتش نبودم انگار ازش سرد شدم خیلی حرفای دیگه هست ک جاش نیست اینجا بگم
شما جای من بودین چکار میکردین ؟
مامان عشق مامان عشق ۱۵ ماهگی
خدایا 3 تا دکتر دخترم رو بردم هر کدوم یک حرفی زدن 😭😭اگ تایپیک های قبلی رو خونده باشین مشکل دخترم رو توضیح دادم امروز بردم دکتر.... یک چیز گفت شاخ درآوردم.. دخترم از 6 ماهگی شیر ک میخورد بعد خودش رو شکم مینداخت و شکمش فشار میداد و میخابید از اول کولیک و رفلاکس و و داشت و 6 ماهم تمام گریه کرد.. بعد الانم خابش بیاد خودش رو به شکم میندازه سفت میکنه شکمش رو و به زمین فشار میده در حد 2 دقیقه بعد میخابه، یک دکتر گفت داره کیف میکنه و لذت میبره و هواسش پرت کنم، ک پرت کنم گریه میکنه و جیغ میزنه و ساعتها گریه میکنه ونمیخابه،، دکتر دوم گفت عادت خابش اینطوری شده و مشکلی نداره و به مرور سعی کنم تغییر بدم، امروز بردم یک دکتر دیگ گفت شاید تشنج میکنه،، آخه تشنج روزی 10بار تشنج میکنه بعد میخایم برداریمش جیغ میزنه؟؟ گفت ببر نوار مغز بگیرن ازش،، البته دخترم دو ماه پیش یکبار تب کرد و چون قطره نخورد بالا آورد تشنج کرد و همه آزمایش ها گرفتم ازش همه چی سالم بود و عفونت و.. نداشت اصلا، ک نوارمغز هم نگرفتن گفتن چون یکبار و همراه تب بوده اشکال نداره و نمیخاد چیزی، حالامن بدبخت باید حرف کدوم دکتر گوش کنم؟؟ چیکار کنم توروخدا اگ تجربه ای تو بجه اطرافیان دارین ک اینطوری کنه و بخابه بگین توروخدا.. دو شب خونه مادرشوهرم بودم اینطوری میکرد قبل خاب خیلی خجالت کشیدم البته اونا میگفتن اخی بچه دلش درد میکنه که خودش رو به شکم میندازه ولی من ک میدونستم قضیه چیه و کار همیشگی هست.. اصلا موندم چیکار کنم اگ تا آخر فراموش نکنه و ترک نکنه این کارو ک خیلی زشت و بده