۱۵ پاسخ

آرزوی بهترینها

انشالله نی نی تو صحیح و سالم بغل بگیری
برای منم دعا کن عزیزم 🥹

انشالله با دلخوش سالم بغل بگیریش

خدایا شکرت خدایا منم کمک کن ❤️

مرسی قشنگم ممنون

خیلی حس خوب گرفتم🥰🥰

مبارک باشه عزیزم انشالله بسلامتی بغلش بگیری خدا دامن تمام منتظران را سبز کنه

مبارکه عزیزم بسلامتی بغلش بگیری🥹❤️

مرسی عزیزم انشاالله کوچولوت رو صحیح و سالم بغل بگیری

خداروشکر عریزم انشاللع بسلامتی بغل بگیریش و خدا دامن تمام منتظرا رو سبز کنه

الهی منم انقدر دهنم صاف شده تهوع شدید بگیرم مهم نیست 😊مبارکه

خدا حفظش کنه انشالله ب سلامتی بدنیا بیاد

فدات.مرسی از دعای قشنگت.ب سلامتی بغل بگیریش

مبارکههههه

براماهم دعا کنید 😔😔

سوال های مرتبط

مامان حسین ماهک مامان حسین ماهک هفته سی‌وهفتم بارداری
خانوما بیایید میخام درددل کنم ۳ سال بچه دار نشدم خودم و شوهرم هیچ مشکلی نداشتیم ولی نمیشد که نمیشد انتظار سخت بود بعد هر بی بی چک منفی و پریودی یه هفته افسردگی و گریه درد پریودی یه طرف درد قلب شکستم یه طرف ۳ سال دوییدم دکتر داروخونه امپول قرص هزینه بالا ولی بی جواب کسایی که تو اقدام منو خوب می‌فهمن دلم نمیخواست مهمونی برم تا میرفتم همش میگفتن حامله نیستی؟ چرا نمیاری تنبل؟ هچکس از دلم خبر نداشت شوهرم عشقمه پسرخالمه به سختی بهم رسیدیم نگاش میکردم بغض میکردم که چرا نمیتونم یه بچه براش بیارم بابا بشه مث دوستاش هروقت گریه میکردم داغون میشد میگفت نکن اینجوری خدا بهمون میده به وقتش همه جوره پشتم بود تو این چندسال یه بار اعتراض نکرد فقط دلداری داد همه کسایی که با ما عروسی کرده بودن بچه دارشده بودن اما ما ن مشهد رفتم کربلا رفتم نذر کردم اخرش دکتر گفت باید ای وی ای کنی ۳ سال طبیعی باردار نشدی منی که از بچگی از امپول میترسیدم چطوری تحمل کنم امپول دور ناف امپولای زیاد زمان ای وی ای افتاد به ۳ عید دکتر نبود گفت بزار بعد عید بیا منم دیگه اون ماه قرص دارو مصرف نکردم تا بعد عید باز شروع کنم بعد عید برگشتم منتظر پریودی موندم که پریود شم و ای وی ای انجام بدم امت پریود نشدم بعد ۹ روز بی بی خریدم بزنم میدونستم باز منفی زدم دیدم مثبت شد نگم از حالم فقط گریه میکردم مامانم گریه میکرد دقیقا همون ماهی که قرار بود ای وای کنم بدون هیچ دارویی باردارشده بودم تا شب شکر خدارو گفتم شوق استرس هیچوقت یادم نمیره الانم ۳ ماهمه انشالله دامن تموم منتظرا سبز بشه وقتش برسه همه مادر میشن خدا از دل همه خبر داره دعا کنید بچمو سالم بغل بگیرم
اینم یه تایپک امید به تمام مامانای منتظر❤
مامان آرمان🖤وتودلی💖 مامان آرمان🖤وتودلی💖 هفته بیست‌وسوم بارداری
خوشی من فقط دوماه بود...پسرم خیلی یهویی و بی دلیل تب کرد دقیقا بعد از ماه‌گرد دوماهگی عکسشو استوری کرده بودم فرداش دکتر بردم و گفت ریه اش عفونت کرده و باید بستری کنی...داستانشو که چجوری فوت کرد تاپیکای قبلم گفته بود و شاید بدونید ...بعد یه ماه بستری و پریدن شیر تو ریه اش تو همون بیمارستان پسرم پر کشید دقیقا تو سال جدید هجدهم فروردین تمام عید و قبلش من بیمارستان بود و کف همون بیمارستان هم می‌خوابیدم فقط یه امید شفای پسرم ... تمام آرزوهام پر کشید پسر قشنگم رفت دلخوشیم رفت ...انقد داغ این بچه سنگین بود که تمام بدبختی های گذشتمو فراموش کردم ...از سختیاش از درداش از بی کسی هاش و خوشحالی های اطرافیانم نمیگم ...بعد پنج ماه از مرگ پسرم که گذشت تو دلیمو باردار شدم با وجود تنبلی تخمدان و کیست که همش اثرات یک ماه نابودی وجود من تو بیمارستان بود ...عین یه معجزه اومده تو دلم و امید و نور کوچیک زندگی من شده...14 مهر ماه وقت آمینوسنتز من هست و من دست به دامن همه شما هستم که برام دعا کنید که این بچم سالم بیاد تو بغلم و زندگیم رنگ و رو بگیره...البته الآنم یه مشکل جدید دارم که نمیتونم مطرح کنم در مورد کار همسرم هست خواهش میکنم ازتون دعا کنید امسال دیگه دلم نشکنه و خدا بهم رحم کنه♥️🙂
مامان جوجه🐣 مامان جوجه🐣 هفته سی‌ونهم بارداری
خانوما بیایید بگید وقتی به همسرتون گفتید باردارید واکنشش چی بود
من یه شهر دیگه دانشگاه میرم و برمیگردم ۱ ماه تاخیر داشتم ولی بیبی چک نزدم چون یه بار دیگه قبلا به خاطر تنبلی این اتفاق افتاده بود هفته ای ک رفته بودم دانشگاه خیلیی حالم بد بود دائم بالا می آوردم دوستم گفت یه بیبی بزن شاید بارداری
اومدم شهرم رفتم دو تا خریدم دقیق ساعت ۵ اینا بود بیبی زدم دیدم مثبته از خوشحالی نمیدونستم چیکار کنم به کی بگم
فرداش رفتم بتا دادم ۱۰۰۰۰ بود
به همسرم گفتم رفتم گرفتم زدم منفی بوده خیلی خورد تو پرش خیلی ناراحت شد
۳ روز بعدش بهش گفتم بیبی چک بگیر میخوام دوباره امتحان کنم اومد نگرفته بود گفت ول‌کن دیگ چرا میخوای دوباره خودمون و ناراحت کنی
بهش گفتم میخوای یه چیز بگم تعجب کنی بی رمق گفت بگو گفتم بیبی چکم مثبت شده گفت شوخی میکنی دورغ میگی گفتم به خدا برو تو کنسوله بردار نگاه کن انقد ذوق کرد انقد خوشحال شد من و بغل کرد برد بالا بعد بغلم کرد گریه کرد
هنوز یادم میفته انقدر ذوق میکنم با واکنشش
مامان نازگل😍❣️ مامان نازگل😍❣️ روزهای ابتدایی تولد
ادامه
ماه بعد من گفتم بزار لاغر کنم شاید بشه تو ۱۰ روز به هر سختی بود ۵ کیلو کم کردم اصلا هم موقع رابطه استرس نداشتم که بشه یا نشه فقط لذت میبردم تو اون ماه هم فقط ۴ بار اقدام داشتیم
تو ماه رمصون هم که بود خیلی دعا کردم بیشتر واسه اقدامیا که باردار شن و مامانا که فارق شن برای خودم زیاد دعا نمیکردم
خلاصه ۱ روز از پریودیم گزشت به خودم گفتم بزار ۱۵ روز بگذره اون موقع یکم نگران بشم ینی بخیال بودم بعد ۴ روز تاخیری لک صورتی دیدم چون من تا حالا قبل پریودی کامل لک میبینم نیم ساعت به افطار بود بیشتر از اینکه نگران باشم حامله نیستم میگفتم دیدی چیشد الانه که نیم ساعت مونده به افطار روزه ام باطل شد ینی نگران این بود 🤣
خلاصه گذشت ۱روز ۲ روز گذشت نشدم ۱۱ روز گذشت به خواهر شوهرم گفتم چون خیلی باهاش راحتم گفت شاید لک لایه گزینی بوده برو ازمایش بده روز بعدش ازمایش دادم گفت جوابش ۴ روز دیگه میاد منن دلم وا نستاد تست گرفتم رفتم زودم همون جا وانستادم که ببینم چی شده رفتم خونه مو جارو کردم ظرف هارو شستم نهار گذاشتم ۲ گذشت رفتم دیدم دوتا خط اوفتاده اولش کلی ذوق کردم ولی بعد گفتم نکنه مثبت کاذبه ول کردم بعد جواب ازمایش تو گوشیم اومد ۱۰۰۰ بود گفت ینی چی زنگ زدم دکتر گفت مثبته
دقیقا اون ماهیی که تقریبا نامید شده بودم ینی حساس نبودم بیخیال بودم خدا بهمون بچه داد
شاید بعضیا بگن ۶ ماه که کمه بعضی یا چند سال هست اقدامن
به نظر من کسی که اقدامه چشم انتظاره چه کسی که چند ماه اقدامه چه کسی که چند سال اقدامه

انشالله خدا امشال تمام کسایی که اقدامن بچه سالم و خوب بده
و کسایی که باردارن هم خودشون هم بچه شون سالم باشن و بچه شون سالم دنیا بیاد

ندیده دوستتون دارم 😘🥰🥰🥰😇