از روزی که برگشتم سرکارم همش خسته م. کمبود خواب دارم. دیشب خیلی خوابم میومد بچم نمیخوابید بمیرم براش .بداخلاقی کردم خیلی . پتومو کشیدم رو سرم پشتمو کردم بهش. از عصبانیت شیری که براش درست کردم و پستونکش رو پرت کردم . چند دقیقه بعد دیدم خودش خوابیده. درصورتی که هیچوقت بدون اینکه رو پام بزارم نمیخوابید.

با بچه ات حرف بزن بغلش کن و ببوسش ازش دلجویی کن و بهش توضیح بده.
بگو مامان معذرت میخوام اون روز عصبانی شدم چون خیلی از سرکار خسته بودم. گاهی مادرها هم عصبانی میشن و این تقصیر تو نیست.
گرچه الان حرفات رو نمیفهمه ولی تمرین مبشه عادت بشه برات که بهش توضیح بدی‌
بزرگتر که شد اگه سرشان داد بزنیم اونا فکر مبکنن خودشان مفصرن و غصه میخورن اما اگا بدانن . ماهم انسان هستیم و عصبانیت ما به اونها ربط نداره کمتر اسیب میبینن
کتاب ی که ارزو میکردید کاش والدینتان میخوانند.

عزیزم بچه تو این سن همین شکلی میخوابهاگر اینطوری خوابش برد.منبعد بزارش رو زمین اتاقو خاموش تاریک کن یکم خوابالودش کن بزار انقدر بچرخه تا خوابش ببره

چرا انقدر زود برگشتی سرکار بچت ۷ ماهشه که 🤔

ناراحت نشو خودتم سرزنش نکن
اون لحظه این رفتارت دست خودت نبوده
به هرحال سخته مدیریت کردن کار بیرون وخونه وبچه و.... سعی کن اون لحظه فقط به این فک کنی اون خیلی کوچولوء و نیاز داره بهش کمک کنی و بدونی این دوران هم تموم میشه اینجوری یه آرامش برمیگرده به وجودت و از عصبانیت کم میکنه ..حالم ببوسش و ازش معذرت خواهی کنی 🩷

اخی عزیزم گناه داره بچه بچه محبت و دعوارو میفهمه منم ۱۳باید برم سرکار

شغل شما چیه ؟

چقد قشنگ گفتی . اما سعی میکنم دیگه پیش نیاد.
اینی که گفتی اسم کتابه؟

پس شوهرت نیمد سراغش