۱۲ پاسخ

از تک تک لحظه هات استفاده کن تا میتونی بغلش کن ببوسش میدونم الان خسته ای و کلافه شدی ولی بعدا حسرت روزای نوزادیشو میخوری اصلا نگو بغلش نکنم بغلی میشه اون بچه به آغوش پدر مادرش احتیاج داره پسر من الان ۸ کیلو شده مدام بغلمه شبا از درد خوابم نمیبره یسره غر میزنه روزی ۴ ساعت بیشتر خواب ندارم ولی بازم دارم لذت میبرم از بودنش دلم برا روزایی که یکذره بود تنگ شده

اگه کسیو داری دوست اشنا، ازش کمک بگیر ، یا شوهرت وقتایی که خونس یا جمعه ها بگو کمکت کنه پسرتونو نگهداره تو به خودت و استراحتت برسی

منم همین شرایط شما رو دارم..وقتی بچم به دنیا اومد دو هفته مادرم اومد پیشم و بعدش رفت..منم رفتم پیش مادر شوهرم تا چهل روز بچم تموم شد .خیلی سخت گذشت زردی شدید گرفت گفتن داره از بدن خودت میگیره مادر شوهرم گفت گرمی نخور اینو نخور اونو‌نخور تا بچه خوب شه.منم‌ کلا غذام شد برنج ماست و نون خیار و گوجه..شیرمم خیلی زیاد بود ولی از وقتی گفتن نخور شیرم خیلی خیلی کم شد مجبور شدم شیر خشک بدم.بعد اینکه چهل روزش تموم شد رفتم خونه ی خودم.شوهرم کارش فصلیه تابستون اصلا خونه نبود..تازه سختیا شروع شد..نه میتونستم‌خونه تمیز کنم نه غذا درس کنم.میشد سر ظهر مث شما نون پنیری چیزی می‌خوردم ..پسرمم شب تازه دوازده بیدار می‌شد تا پنج صبح بیدار بود..من هنوز سی سالمم نشده هر کی میومد دیدن بچم می‌گفت چرا اینقد پیر شده چهرت..خلاصه خیلی سخت گذشت هر موقعه یاد اون روزا میفتم فقط گریه میکنم.. بعدم مادر شوهرمم می‌گفت برای خودت غذا درس کنه بخور شیر داشته باشی شیر خشک بچه رو خینگ می‌کنه..من تا صبح بیدار بودم صبح جان نداشتم از جام بیدار شم..خلاصه سه ماه همین طوری گذشت تحمل کردم..الان دو سه روزه اومدم پیش مادرم..البته صبح تا غروب باز تنهام چون سرکارن.. نگران نباش میگذره من فقط میگم بزرگ شه بگذره.

منم بچم دوماهه شده خلی بغلی شده
میزارم زمین جیغ میکشه😑
اکثر کارامو درحالیک تو بغلمه و بایه دست انجام میدم😑
قبلا فق میخابید الان ۷یا۸ساعت بیدار میمونه کاملا سرحال🥲
کلا زندگیمون شده رسیدگی ب بچه،اگ خابید رسیدگی ب خونه
برا خودمون هیچ کاری نمیتونیم بکنیم انگار😩

واقعا همه مادرا حق دارن هیچکی درکت نمیکنه و ازت توقعم داره ولی این روزا میگذره ب این فکر کنین ک چقدر خدا دوستتون داشته هزاران نفر الان حسرت اینو دارن نوزادشان رو بغل کنن

سلام این روزای سخت برای هممون هست من پسرم فقط تو بعل من میخابه میزارم زمین بیدار میشه ولی دارم‌ب این فکر میکنم ک نوزاد تو بعل مادرش ک‌احساس امنیت داره باید خداروشکر کنیم برای دادن ی همچین نعمتی. و بیشتر اینکه خدا ی نفر و آفریده ک مارو اینقدر دوس داره ک فقط تو اعوس ما اروم‌میگیره من شرایطم خیلی سخته روزای اول ک پسرم دنیا اومد مشکل براش پیش اومد چون سزارین بودم همش بیمارستان بودم بخیه هام از داخل باز شدن درد خیلی زیادی دارم الان ولی بازم خداروشکر میکنم ک این نعمت رو بمن داده این روزای سخت میگدره

این روزا هم میگذره زیاد به خودت سخت نگیر چالشای زیادی تو راه داری ولی بهت توصیه میکنم واسه یکی دوساعتم که شده بچه رو بدی به مادرت یا مادرشوهرت نگه دارن خودت بری بیرون با دوستی رفیقی یا با همسرت وقت بگذرونی یکم روحیت عوض شه خیلی تاثیر داره تو حال و هوات

عزیزم دختر منم ۲ .. ۳ ماهش ک شد بشدت بغلی شد و فقط بغل آروم می‌موند ..
باید صبر و حوصله داشته باشی

همه مادرا این حس رو دارن که یه ساعت برای خودشون باشن راحت بخوابن راحت غذا بخورن راحت مهمونی برن راحت برای خودمون باشیم ولی وقتی بچه دار شدیم شرایط تغییر کرده ولی باید قوی باشیم وبه بچه هامون برسیم وخداروشکر کنیم که الان بچه هامون سالم کنارمون هستن ودرشرایط بد یا مریضی نیستن خدا به بچه هامون سلامتی وتندرستی وخواب خوب بده

منم همینم تازه شدم پوست و استخون مادرشوهرم فوت کرده باید برا اونا جداغذا بپزم برا خودمون جدا بچم دیگه مثل قبل نیست نمیخوابه تا از جام بلندمیشم گریه میکنه شوهرم کمکم نمیکنه تازه غرم میزنه چرا خونه بهم ریخته است چرا یخچال و تمیز نکردی چرا گردگیری نکردی دیگه دوستت ندارم چرا اینقد زشت و لاغر شدی نمیدونم از،یه طرف میگم بچم و بگیرم به شیر خشک خودم راحت بشم لااقل یکم چاق بشم از،یه طرف دلم نمیاد میگم گناه داره فردا پوکی استخوان میگیره

منم دقیقا مثل شما هستم به اضافه اینکه پسرم مریض شده نمیدونم از کحا گرفت اصلا سرفه های خیلی شدید یه دکتر میگه رفلاکس یه دکتر میگه رفلاکس با ویروس با همه یکی که ویروس داشته بچتو بوس یا بغل کرده من نمیدونم کی بوده 🤦‍♀️ ادما میتونن ناقل باشن خیلی شرایط روحی بدی هست

عزیزم من امید دارم بچم دو ماهش بشه بهتر بشه😢مثل اینکه اوضاع همیشه سخته☹️

سوال های مرتبط