۶ پاسخ

منم‌ شرایطم‌ مثل خودته و‌ خوب درکت میکنم.میدونیم که فقط خودمون از پس دو تا بچه بر میایم و خودمون خوب میشناسیمشون و به هیچکسم اعتماد نداریم.ولی کلا از بعد بارداریم سر پسر کوچولوم وظیفه ی خواب دخترم با همسرم شد یعنی همسرم بیاد خونه دیگه راحتم .ساعت ۸:۳۰ شب میاد .بسپار وظیفه پسر بزرگه رو وقتی که همسرت میاد به باباش.

خیلی سخته واقعا مخصوصا شبا که بچه نمیخوابه خیلییی سخته

من هنوز خونه بابامم فعلا میمونم بعدشم چند روز میرم خونه مادرشوهرم با اینکه خواهرم و مادرم خیلی کمکم میکنن بازم کمبود خواب دارم

من به فکر بچه دوم بودم با این اوصاف همون یه دونه کافیه
ولی عزیزم یکم از دلشوره و نگرانیت کم کن،بدنت نیاز به استراحت و خواب داره😘

بخواب نهایت اذیت بشن گریه و جیغ میزنن بیدار میشی کلا یکم بیخیال باش بالاخره اونم پدر و دلسوز بچه ها آنقدر فکر نکن تو هم نیاز به خواب داری خسته شد میاد بیدارت میکنه

عزیزم وقتتی به باباشون سپردی دیگه دلشوره نداشته باش. خواهر من ک پسرشو گاها میده باباشون میبره بیرون جایی.

سوال های مرتبط

مامان هلنا 🐣 مامان هلنا 🐣 ۴ ماهگی
بچه ها یه سوال
من شوهرم معمولا شبا تا ساعتای ۱۰ ۱۱ نمیاد بعضی وقتا هم ظهرا نمیاد گاهی اوقاتم بیرون از شهره و اگه زنگش بزنی نمیتونه خودشو سریع برسونه
من بارداریم خیلی درد و مشکل داشتم واسه اینکه تنها نباشم یه وقت مشکلی پیش بیاد رفته بودم خونه ی مامانم اینا اونجا بودیم
الانم از وقتی که دخترم به دنیا اومده هنوز همونجاییم ... دخترمم کلا شب نمیخوابه تا ساعت ۵ ۶ صبح تا ۱۰ این چیزا خوابه بعدش که باز بیدار میشه خییییلی کم میخوابه و در حد نهایت ۱۰ دقیقه باز تا صبح‌بعدی که بخوابه ...
الان من اگه بیام خونه ی خودم باید بچه رو کلااااا تنها نگه دارم همش... البته اونجا هم که هستیم صبح تا ظهر مامانم نیست خودم نگهش میدارم ولی بعدش هستن کمک میکنن ....
از طرفی حس‌میکنم به شدت خودم وابسته ی خانوادم شدم و حس میکنم تنها نمیتونم بمونم اصلا از طرفی هم میگم‌بالاخره که چی از به جا باید برگردم خونه ی خودم و میترسم که یه وقت دچار مشکل بشیم با شوهرم چون خب اونجا بقیه هستن اصلا تایم خلوت کردن و دوتایی بودن نداریم ، البته اینم بگم که شوهرم میگه هرجور خودت دوست داری و هرکاری بگی میکنیم
چیکار کنم به نظرتون ؟ بمونم همونجا فعلا و سخت خودم نکنم یا با اینکه خیلی میترسم و وابسته شدم برم خونه ی خودم