۶ پاسخ

سلام عزیزم کجا ختنه کردی پسرتو منم کرجم می‌خوام پسرموختنه کنم نمیدونم کجا ببرم

عزیزم چرا نشوریش 🤔🤔🤔
من از لحظه اول که اوردم خونه شستمش روزی ۷ ،۸ بارم میزاشتمش تو آب گرم و شامپو دکترش گفته بود

با اب و پنبه تمیزش کن عزیزم

مبارکش باشه . وااااییی منم از الان استرسشو دارم 🤦🏻‍♀️

🥺🥺🥺
عخی الهی کوچولو
بزرگترین استرس و ترس منم اول روز ختنه پسرمه دوم زایمانم...

بصورت لیزری نبردی
این چقدرشد

سوال های مرتبط

مامان سوگند وامیرعباس مامان سوگند وامیرعباس ۶ ماهگی
به وقت ۲۹ روزگی
ماهم دیروز ۱۴۰۳/۴/۳ ساعت ۱۲ ظهر پسری رو بردیم ختنه کردیم و از نیمچه مرد به مررررد تبدیل شد🤣💪
دورت بگردم من🧡
آقای دکتر گفت مامانش بیاد داخل و بچه رو بیاره و ببره،منم چون باباش از قبل عقب کشید و گفت من دل ندارم ببرمش،به خاطر همین آمادگی اینکه خودم بالاسرش باشم داشتم و گفتم باید یه مادر قوی باشم😅،به روش حلقه اول پوشکش باز کردم و پاهاشو گرفتم وآمپول بی حسی رو زد و جیغش رفت هوا و با گریه های اون منم گریه میکردم بعدش اومدیم بیرون مطب نشستیم که بی حسی اثر کنه و تو اون فرصت شیرش دادم البته قبل آمپول بی حسی خواب بود که خانومه کنارم گفت بیدارش کن که نترسه و منم بیدارش کردم،و بعدش صدا کردن برای ختنه و با باباش رفتیم داخل و گذاشتمش رو تخت و آقای دکتر ختنه رو انجام داد و بخاطر بی حسی حین ختنه کردن خداروشکر هیچ گریه ای نکرد و دکتر برای اینکه حواسش پرت بشه گفت پستونک یا شیشه شیر بده بهش
یه پماد داد برای چربش کنم و یه قطره استامینوفن و شیاف در صورت درد،اومدیم تو ماشین نشستیم از درد به گریه شد و سینم قبول نمی کرد دیگه بهش قطره استامینوفن دو برابر وزنش دادم و یکم آروم شد سینمو گرفت و خوابید تا اینکه بعد یکساعت شروع کرد گریه هی شیرش میدادم باز از درد اون وسط گریه میکرد دیگه منم یه شیاف گذاشتم براش و بعد یه ربع آروم شد و خوابید دیگه اذیت شدناش تا عصر بود و خداروشکر از دیروز عصر دیگه گریه نکرده
چه همه حرف زدم😀اینم یه توضیح کامل برای مامانایی که مثل من استرس ختنه رو داشتن❤
مامان پوریا💙😍 مامان پوریا💙😍 ۱ ماهگی
تجربه ختنه کردن پسرم، برای مادرای پسر دار👌🏻🥹😍
پسرم پونزده روزش بود که ختنه اش کردم به روش بخیه بود،عالی بود ،خانمای قمی،قران عترت بردمش،عالی بودن
قبل رفتن هیچی بهش ندادم
فقط مای بیبی سایز دو گرفتم که بزرگ باشه اذیت نشه و با خودم بردم ،یه دستمال پارچه ای سفید هم گفتن همراهت باشه با شیشه شیرو‌پستونک،چون شیر خودمو میدادم تو شیشه شیر یکم نبات داغ درست کردم،قبل بردنش به اتاق جراحی هم حسابی شیرش دادم قندش نیوفته،وقتش که شد چون از بغلم جدا شد گریه کرد ولی بعدش شیشه شیرشو گذاشتن دهنش هیچی نفهمید اصلا گریه نکرد،بعدشم که گفتن از روز سوم پماد تتراساکلین رو بزنم دور التش ،به پانسمانش دست نزنم تا بیوفته،تا پنج روز هم نباید اب بهش بخوزه و حموم بره،پی پی که میکرد با دستمال نم دار پاک میکردم چون دستمال مرطوب پوستشو حساس میکرد،هر چهارساعت هفت قطره استامینوفن دادم ،پماد تتراساکلین هم دکتر گف از روز سوم شروع کن تا روز پنجم بزن فقط
بهش اینارو دکتر خودش نوشته بود تو نسخه اش،که من فقط یه روز دادم استامینوفن رو،روز چهارم بردمش حموم چون باسنش داشت میسوخت گفتم گناه داره ،اب خورد به پانسمانش افتاد،بعدش دیگ نبردم تا یه هفته ولی اب میزدم بهش چون گفته بودن بعد پنج روز که حموم رفت باید روزی چهار بار شسته شه،بخیه هاشم روز ششم و هفتم افتادن و خوب شدن کلا این پروسه یه هفته طول کشید،یه روشی که مادربزرگ خدابیامرزم یاد داده بود ابن بود که ذوغن حیوانی یکم داغ کردم توش زرد چوبه ریختم تو ماهیتابه یا قابلمه روهی،گذاشتم کنار رو بخاذی تا همیشه ولرم باشه هر وقت مای بی بی میکردمش با دستمال کاغذی میزدم توش میزدم به سر التش باعث شد بخیه هاش زود بیوفته عفونت نکنه عالی بود این روش 🥹🥺بچم سریع خوب شد