۵ پاسخ

خوشا ب سعادتت🥲😂دختر من از کالسکه بیزاره
اصلا نمیمونه توش

منیر جان ممکنه. خصوصی چک کنید لطفا

وای منم ۲،۳ ماهش بود بردمش اینقدر چپ چپ نگام کردن انگار کار بدی کرده بودم 🥲😅

به به خوش بگذره بهتون 🥰 منم از یکماهگی با دخترم بیرون میرفتم دوتایی
خیلی خوش میگذره 😍

خوش بگذره گلم

سوال های مرتبط

مامان آقا حامی💫 مامان آقا حامی💫 ۸ ماهگی
نمیدونم چرا این روزا همش یاد خاطرات روزای اولی که زایمان کرده بودم میفتم🥲 اون حجم کم خوابی ،درد،سردرگمی ،نگرانی عشق بی حد و اندازه به حامی واون همه تغییر شرابط،که همه چی با هم قاطی بود..و من واقعا مستاصل و گیج بودم..یادمه تو همون ماه اول بعد سزارین مامانم بهدزور فرستادنم استخر که یه کم از خونه بیرون بیام (لازمه خاطر نشان کنم که من ۳ماه اخر بارداریمو به خاطر سرکلاژ استراحت مطلق تو خونه بودم 🥲)
منم گیج و ویج و درحالی که شبش هم خواب درستی نداشتم رفتم استخر با لختی ترین مایوم در واقع دو تیکه ای بود که با یک بند بهم وصل شده بودو اولین چیزی بود که تو کشوم پیدا کرده بودم و برداشتم😵‍💫اینو به این خاطر میگم که من تو بارداریم ۳۰کیلو افزایش وزن داشتم و تقریبا از همه جهات ترک خورده بودم و شکمم هم خیلی بزرگ بود هنوز بعد ببینید چی پوشیده بودم🤦‍♀️ خلاصه که برای بهتر شدن روحیه رفته بودم استخر ..دونفر که فکر کردن حامله م تو سونا بهم گفتن حامله ای نیا اینجا برات خوب نیست،چندین نفر گفتن اخیی چققدر بدنت ترک خورده چراا اخه برو لیزر خوب بشه در عین اینکه احساس میکردم همه هم داشتن یه جوری خاصی بهم نگاه میکردن😪البته که قطعا اینجوری نبوده و هورمونا و افسردگی زایمان اوضاع رو برای مغزم پیچیده تر کرده بود،خلاصه بعد از یک ساعت شنای دست و ما شکسته با سینه هایی که ازشون شیر میچکید خودمو رسوندم رختکن و افسرده تر و خسته تر از همیشه برگشتم خونه🥲🥲
ازین خاطرات پس از زایمان زیاد دارم که نمیدونم چرا همشون این روزا به مغزم هجوم میارن🥲