منم تو بارداری۲۸ کیلو اظافه وزن داشت و شکمم.سینه هام.ران پاهام.ساق پاهام.همه ترک داره.حتی زیرشکمم
خیلی بدم میاد ک همسرم بخواد ببینه
ولی خب چ میشه کرد😔
وای چقدر بد
و منی که توی بارداری به شدت وزن کم کردم ...
هر کس منو میدید میگفت واااااااای چه بارداری اروپایی ! فقط شکمت اومده جلو ....
و برعکس ...
بعد از زایمان ،،،،
ترکیدم از چاقی
یعنی هر کس الان بعد از دو سال منو میبینه چشماش گرد میمونه از بس چاق شدم
همه بهم تیکه میندازن 😔
واقعا نمیدونم این حجم از اضافه وزن رو چه جوری کم کنم !!!!
کسی هم نیست پسرمو بذارم پیشش برم ورزش لااقل !!!!
منم دقیقا همین مشکلات داشتم و هی یادم میاد
واقعا سخته عزیزم درکت میکنم بذار من بگم
پسراولم دو ماه وسه ماه داشت که پسردومم دنیا اومد
چنان بارداری داشتم که نگم ویار حشتناک حتی آب نمیتونستم بخورم فقط با نون خشک وسیب زنده موندم
۶۰کیلو بودم وزنم شد ۵۰
دیابت بالا و انسولین
پسراولم آلرژی فوق شدید غذایی تنفسی تمام پاییز و زمستان که بارداری من داخلش گذشت سرفهای وحشتناک در حد خیلی شدید که باهیچ اسپری هم خوب نمیشد تاصبح نمیخابیدم می ترسیدم خفه بشم
سزارین شدم 😔پسرم افت شدید اکسیژن و عفونت ریه وزردی داشت یک هفته بیمارستان بودم درست روزی که رسیدم پسربزرگم و آوردن پیشم تب کرد و انقد گریه زاری میکرد حد نداره دوهفته تب کرد بعد از دوهفته بستری شد بیمارستان باز بااین شکم پاره بیمارستان مونده بودم بچه ده روزمم پیشه مادرشوهرم اینا بود مادرم هم بیماربود
خودمم مشکل اعصاب و روان هم دارم وقرص مصرف میکنم ودیسک گردن و کمر
دیگه فکرشو بکن خودت
متاسفانه بچه دومم آلرژی شدید داره الان
هووووف
از اولش اصلا از شکمم بدم نیومد شکمم هم بی انصافی نکردو جا خودش کرده 🤣
وقتی یه انسانی رو تو دلت پرورش میدی و بدنیا میاری ترک و شکم دگ چیزی نیست ک
ولی بدترین دوران هر زنی بعد زایمانشه 🥹لامصب هورمون چیا نمیکنه با آدم
عزیزم...
هممون دلمون پره از روزای اول زایمان و دوران زاج بودنمون😪
بیخیال همش
یادمه شما گفته بودین فک کنم کادر درمان هستین درسته؟؟
اگ آره ک روز پرستار مبارک❤️
دایان بخاطر زردی ۳۶ساعت تو دستگاه موند.با زایمان طبیعی(شایدازنظر خیلیا عادی وراحت)ولی۷تابخیه خوردم.ن چیزی میخوردم بیمارستان ن چیزی.از خونه هم توفشار بودم.بچمم تواون حال میدیدم ک تحمل نمیکرد تودستگاه.خیلی گریه میکردم توبیمارستان.همه پرستارا دعوام میکردن ک گریه نکن.چرااینقد گریه میکنی
شبی هم ک مرخص شد چون هنوز مشخص نبود مرخص میکنن یانه صبح همسرم اومد.بهش گفتم ن مامانمو بیار ن مامانت.ب همشون برخورده بود ک چرا گفتین نیایم.توزمستون میخواستن کلی راه بیان ی شهر دیگ از صب ک آیا ما تاشب مرخص میشیم یانه
با گریه وناراحتی اومدم خونم منم ازبیمارستان
مامانم تاچندروز باهام حرف نمیزد
دلم میخواس خودمون۳تایی بیایم ازبیمارستان
مگ زور بود ک همه باهم بیان آخه😔
من درسته بعد از زایمان مامانم کمک م بود .اما همسرم نه و این منو خیلی بیشتر از بچه اذیت میکرد مثلا پسرم گریه میکرد اون اونطرف غر میزد چرا این بچه اینجوریه،شب پسرم بیدار میشد میگفت پاشو ساکت ش کن.منم جلوی مامانم چیزی نمیگفتم اما وقتی میرفتم حموم یا تنها میشدم تا حد خفه شدن گریه میکردم (الانم گریه م گرفت)و این وضعیت تا چندوقت ادامه داشت و درک نشدن از طرف همسرم خیلی خیلی اذیت م میکرد….خداروشکر گذشت…
الان بهتره یه چیزای رو از بچه داری میفهمه.
منم بعد زایمانم رو اصلا دوست ندارم یادمه میرفتم توبالکن و گریه میکردم انگار داشتم خفه میشدم.واقعا افسردگی وتغییر هورمونا آدمو داغون میکنه
هیچ وقت یادم نمیره ..زایمان زود رس و نوزاد ریز و جراحی هایی چند باره ..افسردگی خیلی بد بود ..شب عید یادم تنها بودم تا خود سال تحویل گریه کردم از صبح ...درگیر ریفلاکس و آلرژی 😭😭😭😭
عزیزم منم مثل تو دقیقا ، ۳ ماه آخر حاملگی بخاطر طول سرویکس ۲۳ استراحت مطلق بودم و ۲۸ کیلو اضافه پیدا کردم ، بدنم ترک خورد ، افسردگی پیدا کردم ولی کسی ب حسم و افسردگی توجه نکرد هیچکس کمکم نکرد ک حالم بهتر بشه بجاش میگفتن پاشو کاراتو بکن دیگ و فلان خلاصه ک اینطوریا
لباس پسرتون پیج داره؟
وای چقد خاطرت حالمو بد کرد منم درگیر افسردگی بودم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.