سلام. خسته نباشید. مامانا کسایی ک تجربه زیادی دارن میشه یکم راهنمایی کنن. من اولین تجربه مادر شدنمه. با سختی بچه دار شدم یعنی دوران بارداری. بچم از دل جون دوستش دارم حاضرم براش جون بدم..... ولی زندگیم عوض شده هیچی زندگیم رو روال نیست خونم ریخت پاش نامرتب کثیف میشه تفریح آزادی آرامش نیست چرا. خیلی دلم میگیره. وقتی بچمم سرما میخوره مریض میشه بدتر. تربیت کردنش بدتر. من چیکار کنم زندگیم رو روال بیوفته. از خودم غافل شدم. لاغر بی جون. میشه راهنمایی کنید

عزیزم کاملا طبیعیه همه تقریبا همین هستن
خب یک انسان ناتوان وارد زندگیمون شده خب معلومه زندگی خیلی عوض میشه
باید زمان بگذره مستقل تر که بشه همه چیز بهتر میشه

بچه همینه عزیزم تا چند سال آرامش و نظم سابق وجود نداره . باید بپذیری که سبک زندگی قبلی تموم شد رفت

الهییییی چقدر هممون مثل همیم عزیزم ناراحت نباش منم وضعیتم خیلی وقتا بدتره حتی چون همسرم شغلش جوریه که ۶ماه نیست ومن کاملا تنهام کمکی هم ندارم وواقعا کم میارم

بخدا من قبل از دخترم زندگیم برق میزد یعنی هر کی میومد سرزده خونم میگفت قراره مهمون بیاد اینقدر که خونم تمیز بود الان دخترم یکسره تو کابینتاست کاسه جای قابلمه بشقاب جا چنگال یه وضعی نگم برات کلا خونم شده مسجد همه رو جمع کردم از بس شلوغه اینا رو گفتم که بدونی هممون همینیم دیگه آخراشه دارن بزرگ میشن لذت ببر

هممون مثل همیم من خودم ب شدت تمیزم قبل اینکه دخترم ب دنیا بیاد همه حسرت زندگی منو میخوردن ک چقدر تمیزه ولی الان ن اول ب دخترم میرسم غذاشو میدم شیرشو میدم قشنگ بهش میرسم بعد یواش یواش بلند میشم کارامو میکنم درسته سخته ولی چاره ای نیست 2ساله بشن خوب میشن دختر دوستم الان 2سالشه میگه انقد خوب و آروم شده یکم دیگه تحمل کن

اوضاع هممون همینه عزیزم فعلا تحمل کن زیاد برا تمیز کاری خونه سخت نگیر ده سال دیگه نه تو یادت نه بچت نه همسرت که خونت چه روزی تمیز بوده چه روزی کثیف ولی به خودت و بچت برس اینا در آینده روابط و روحیتون حفظ میکنه

منم بعد ۶سال باداری و بلرداری سخت جون میدم واسه پسرم اما منم مشکل شما رو دارم خونه بهم میریزه پسرمم خیلی شلوغه هیچ تفریحی ندارم حتی حموم میرم ۱۰ دقیقه بیشتر سوهرم نمیتونه کنترلش کنه میاد پشت در حموم هی در میزنه ب خودم نمیتونم برسم کلا زندگی منم رو روال نیس ب پاچم چسبیده ظرف میشورم اشپزی میکنم خونه تمیز میکنم باز میریزه بعضی وقتا حالت افسردگی میگیرم ک شوهرم میگه تو مامان قوی هستی بیا ببرمت بیرون هوا بخوری بعد کلا همه چی یادم میره سخت نگیر وگرنه خودت داغون میشی

برنامه ریزی کنی یه کم درست میشه، مثلا وقتی خوابه به همه کارات برس وقتی بیدار شد سیرش کن و برو بیرون، هم برا خودتون خوبه هم برای بچه که تا میشه تو خونه نمونی

انگار حال و روز منو نوشتی

عزیزم تا بچه فهمیده نشه روال کار همینه
من که هیچ کس کنارم نیس تنهام
دیگع باید ساخت

دقیقا حال منو داری من همیشه خونم مرتب بود برق میزد الان وقتی تمیز میکنم یک ساعتم تمیز نمیمونه ولی بیخیالش ی سال دیگه سخته بعدش خوب میشه