۱۸ پاسخ

عزیزم کتک زدنش بابت اینه که می خواد حرفاش رو بهتون بفهمونه ، لطفا خواهشاً تلویزیون و گوشی رو به هیچ عنوان روشن نکن از خواهر و برادرش بخواه کمک کنن و این که محیط مهد رو هم امتحان کن ، تا امید نشو عزیزم

احتمالا بیبی دیجیتاله ،به هیچ عنوان گوشی و تلوزیون نبینه حتی خودتون ،یعنی هیچ صدا و تصویری نبینه حتی اهنگ یا اذان،برای چند ماه از برق بکش تا تغییرشو ببینی

عزیزم اگه بچت حرف نمیزنه ببرش گفتار درمانی اینقدر علم پیشرفت کرده که همه مشکلات بچها حل میشه

باید ببریش دکتر انتظاز معجزه نداری که گفتار درمانی میخاد شایدم مشکل دیگه ای داشته باشه

عزیزم حتما سریعا ببرش دکتر انشالله که چیزی نیست نگران نکن خودتو

برای تی وی قانون بذار ... بگو مثلا فقط ساعت ۱۰ تا ۱۲
بعدش طور دیگه خودشونو سرگرم کنن ....

تخم بلدرچين بده تخم کفتر بده

دخترت چطوره؟؟

تلوزیونو جمع کن چه خیری داره؟ اونیکیا که مدرسه میرن هم به دردشون نمی‌خوره. گوشی رو هم نگیر دستت یه مدت عادت می‌کنه اگر دیدی بعد از دوهفته تغییر کرد ادامه بده قطع تلویزیون اولین قدمه.

تو یک مادری میدونم سخته و خسته کن خیلی بهش توجه و محبت کن اون بیشتر از بقیه بچه هایت به شما نیاز داره حتما لی محلی میکنی و مجبور میشه با کتک منظورش بفهماند

عزیز ببرش پیش دکتر روانشناس کودک و نوجوان خیلی خوب پیشرفت میکنه

مطمئن باش پسرت هیچ مشکلی نداره ببرش پیش متخصص اعصاب و روان حتما کمکت میکنن خودتم بیشتر باهاش وقت بگذرون فعلا بچه های دیگتو بزار کنار با این یکی بیشتر باش حتی شده رابطتو با دیگران برای یه مدت بزار کنار رفت و امدتو فقط بخاطر بچت

قبل ازینکه پیامتو ببینم کلی اشک ریختم

نگران نباش انشاالله که یکم از مشکلات و دغدغه هات کم بشه تا بتونی بهش رسیدگیه بهتری و بیشتری کنی

اول اینکه اروم باش ارامشتو حفظ کن دوم ایمکه عزیزم بچه برای یادگیری نیاز داره که زمان بذاری و مدام باهاش صحبت کنی و توضیح بدی تا متوجه بشه اما خب شما وقتشو نداری بخاطر مسئولیت هات وگرنه بچه مشکلی نداره بیشترباهاش حرف بزنم و وقت بذار

منم پسرم روان صحبت نمیکنه
به ر میگه ع
هوشش هم پایینه

عزیزم مگه پسرت چه علائمی داره حرف نمیزنه اصلا ؟انقدر نا امید نشو دکتر بردین ؟

دکتر نبردی،؟؟

سوال های مرتبط

مامان کارن و کوشان 😍 مامان کارن و کوشان 😍 ۴ سالگی
مامانا اولین باری که با همسرم صحبت کردم پرسیدم سیگار میکشی اونم گفت تک و توک منم گفتم واقعا بوی سیگار اذیتم می‌کنه حتی توی خیابون از کنار آدم سیگاری رد بشم حالم بد میشه گذشت و توی نامزدی چندباری که بحث داشتیم این سیگار کشید حالا یا میخواست خودش رو آروم کنه یا من رو ناراحت کنه ...
بعدش بهم گفت تو اگه تو مخم نری منم سیگار نمی‌کشم و‌ با هم توافق کردیم و ۷ سال از اون روز گذشته واقعیت من کم‌و بیش میدونستم سیگار می‌کشه چون که به بوی سیگار خیلی حساسم ولی به روی خودم نمی آوردم تا اینکه امروز تصادفی توی پارکینگ دیدم داره سیگار میکشه خیلی بهم ریختم کاملا گیج شدم احساس میکنم فریب خوردم و این همه مدت سرم کلاه گذاشته نمی‌دونم باید چطور رفتار کنم از طرفی اصلا دوست ندارم باهاش صحبت کنم الان انگار بین زمین و آسمون هستم با خودم میگم اینکه اینجوری من رو فریب داده ببین چه کارهای دیگه هم کرده و در آینده می‌کنه
من اصلا حس مالکیت به همسرم ندارم اگه همون موقع میگفت من سیگار میکشم بهتر بود ، اینکه این همه سال من رو فریب داده رو نمیتونم بپذیرم چیکار کنم جز صحبت چون الان اصلا دوست ندارم باهاش در این مورد صحبت کنم
مامان آقا یزدان مامان آقا یزدان ۵ سالگی