منو ابرا جونم وارد هفت ماهگی شدیم
خوب این هفت ماه خیلی آسون گذشت اصلا چیزی نفهمیدم سعی کردم از لحظه به لحظه اش لذت ببرم بارداری خیلی قشنگی داریم حالمون خوبه و هم من هم بابای ابرا برای دیدنش لحظه شماری میکنیم و تاحالا که ۱۰۰ روز دیگه مونده تا زایمان همیشه خدارو برای این نعمتی که بدون خواست خودمون بهمون داد شکر میکنیم
درسته خیلی برای هردومون زود بود درسته خیلی نگرانی دارم که نکنه مامان خوبی نباشم نکنه از پسش برنیام ولی درست از همون لحظه سورپرایز از طرف خدا که متوجه شدم باردارم اونقدر خوشحالم که امید وارم قطره قطره خونی که از من به ابرا میرسه عشق باشه و خوشحالی
ابرا جونم اونقدر که من تورو دوست دارم میترسم بعدا خواهر و برادرت رو دوست نداشته باشم🥲 این رازه ها
این ماه ششم یکم تغییر جدید داشتم عین خانومای باردار شدم شکم درآوردم با ترک های پوستی
یکم درد های بارداری
درسته سخته ولی به یه لحظه بغل کردنت ارزش داره چ برسه به یه عمر داشتنت ...
این ۱۰۰ روز فقط به شوق دیدنت روزامو شب میکنم و شبایی که اکثرا خواب چشمای قشنگتو میبینم
بی نهایت عاشقتم دختر قوی و زیبای من

تصویر
۴ پاسخ

خدا نگهتون داره برای هم🩷💕🥺

ایشالا بسلامتی دنیا بیاد بغلش بگیری عزیزم

منم امروز وارد هف ماه شدم 😭

هلن منم امشب وارد شش ماهگی شد تبریک هم به شما هم به خودم خداروشکر که تااینجا رو به سلامت گذروندیم انشاالله تنتون سلامت و دلتون شاد باشه😍🧿

سوال های مرتبط