صبح به خیر 🌸🌱
اگر بخوام از تجربه ی پرواز با بچه ی دوماه خورده ای بگم؛
بلاخره با اون همه چالش و بالا و پایین بلاخره‌ما سفرمون‌انجام شد

ما چندین تا اتفاق خوب برامون افتاد مثلا یکیش این بود که ساعت پرواز با ساعت خواب بچه یکی شد
و‌این‌که پرواز صندلی بیزنس داشت و‌ما تونستیم تهیه کنیم

اگه غیر از این بود ترجیح میدادم خیلی زود برم فرودگاه تا صندلی ۱-۵ بتونم بشینم.

سعی کردم بچه رو یکم دیرتر شیر بدم تا گرسنه باشه
اشتباهی که کردم این بود که بخاطر شیردهی صندلی کنار پنجره نشستم چون ساعت ۳ پرواز داشتیم همش نور اذیت میکرد مهماندار هی رد میشد میگفت پوشش پنجره رو بده بالا☹️

یه نکته ای که مهماندار گفت این بود که اکه قرار باشه روی اب بشینیم (منظورش مسیری بود که‌مقصدش دریا داشته باشه) ممکنه گوش بچه بگیره ،بهم گفت الان خطری نیست ولی موقع برگشت به کیش حتما بهش شیر بده. اینو شما هم بدونید🩷


با این که پستونک رو ازش گرفتم ولی با خودم بردم توی پرواز خوابش که برد دادمش بهش تا میک بزنه.

ماتا نشستیم تو پرواز نیاز به تعویض پوشک پیدا کردیم 🫠

پرواز دیروز پر از بچه های زیر یک سال بود خدا روشکر همه شون بچه های خوبی بودن😆

دیگه سوالی بود در خدمتم چون چیزی الان به ذهنم نمیرسه اضافه کنم.

تصویر
۱۵ پاسخ

عزیزم مرسی که نکات رو میگی
ما هر سال کیش میایم ولی با توی بارداری و الان با بچه نیومدیم میشه بگی اگه اونجا خواستیم دکتر بریم کجا ببرم دخترم رو
یا اورژانسی کجا ببرم بهتره؟

انشاءالله خوش بگذره عزیزم من سوالم درباره ی اندامتونه بیشتر اگه اشکال نداره بگین چیکار میکنین و چی میخورین که هم شیرتون خوب باشه وهم چاق نشین ؟
چون من هر چی میخورم احساس میکنم داره چاقم میکنه 😔

تا چند ماهگی تو هواپیما گوشاشون میگیره؟

مرسی عزیزم منم اخر این ماه یه پرواز چهل پنج دقیقه ای دارم و همش فکرم درگیرشه

مرسی که تجربه ی پرواز و باهامون به اشتراک گذاشتی
امیدوارم سفر خوبی رو تجربه کنین 🩷

به سلامتی گلم مقصد کجا بود ؟؟؟
خداروشکر ک خوب بود واست

خداروشکر عزیزم بسلامتی باشه بهتون خوش بگذره 🌹♥

چقدر عاالی خوش بگذره ✨️

به سلامتی هما جون ان شاالله کلی خوش بگذره

به سلامتی عزیزم امیدوارم خیلی بهت خوش بگذره و پر از اتفاقات خوب باشه و با گل پسرت کلی خاطره قشنگ بسازین😍😍😍😍

اول که خوش ب سعادتت اندامت بهم نریخته
انگار زایمان نکردین
دوم ۲ تا سوال دوست داشتین جواب بدین
شیر خشک میدین یا شیر مادر؟؟
و اینکه برگشتنی کیش شیر بدین مگه الان شیر نداده بودین یکم اون قسمت گنگ بود

چه عالی که خداروشکر همچی خوب پیش رفته. خوشبگذره عزیزم❤

خداروشکر که بچه اذیت نکرد
انشالله سفر خوبی داشته باشین پُراز اتفاق های خوب وخاطرخوب براتون بشه

کجا رفتین ب سلامتی

اتفاقا منم سه شنبه پروار دارم برمیگردم واسه اومدن تا از هوا پیما پیاده شدم جیغ زد تا عصر ساعت ۸ صبح حرکتم بود به نظرت پستونک جوابه

سوال های مرتبط

مامان سبحان مامان سبحان ۳ ماهگی
مامان محمد مسیح مامان محمد مسیح ۷ ماهگی
تجربه واکسن دوماهگی قسمت سوم
یه دستمال نخی رو با آب ولرم و گلاب خیس کردم و گذاشتم روی پاهاش رانش و دستاش از بازو به پایین. چون یکم بی قرار بود بغلش کرده بودم و اینکارو میکردم. مراقب بودم که باد بهش نخوره. البته پنجره‌ها رو باز کرده بودم که خونه کاملا خنک باشه. برای پاشویه نباید پارچه رو رو سر یا شکمش بذارین یادتون باشه. حتما با آب ولرم پاشویه کنید که به بچه شوک وارد نشه با آب سرد. نیم ساعت پاشویه کردم و بعد از یک ساعت دوبارهذتبشو چک کردم که خدا رو شکر پایین اومده بود. ساعت ۱۰-۱۱ شب مجدد تبش برگشت و همون‌طور زود بالا رفت که همون کارو براش تکرار کردم و تا صبح هم چند بار تبشو چک کردم که بالا نره. شلوار تنش نپوشیدم و چیزی هم شب روش ننداختم که تبش بالا نره
فردا صبح مجدد ساعت ۱۱ تبش برگشت ولی دیگه تا ۳۸.۶ نرفت و همون در حد ۳۷.۶ موند. شلوارشو پاش کردم. ولی باز استامینوفن در حد ۲۰ قطره دادم بهش و هر شش ساعت تکرارش کردم تا فردا صبحش. ساعت ۳ صبح آخرین نوبت استامینوفن رو بهش دادم ( تب هم نداشت) و ساعت ۱۲.۵ ظهر تبشو مجدد چک کردم و دیگه تب نداشت و دیگه استامینوفن هم ندادم. کمپرس گرم نرسیدم بذارم روز دوم ولی میگن خوبه بذاری الان یکمی ناحیه تزریقش ورم داره هنوز. ولی بچه دیگه درد و بیقراری نداره
مامان یاسین مامان یاسین ۸ ماهگی
مامان شاهان مامان شاهان ۷ ماهگی
تجربه من از ختنه:
سلام دوستان خواستم تجربه ختنه رو باهاتون در میون بزارم
از تو دوران حملگی استرس این یه مورد داشتم چون بچه اولم هستش و اصلا تا حالا بچه ای که ختنه بشه رو ندیدم که مثلا از گریه هاش دردش ذهنیتی داشته باشم این و برا مامان هایی که مثل خودم مامان اولی هستن مینویسم
من کلا استرسیم اصلا از فکر خیال این ختنه خوابم نمیبرد شب قبلش که تا صبح پلک نزدم خب دکتر گفت ۳ برابر وزنش بهش استا بده که چون بچه من فاویسم داره همون ۲ برابر دادم گفت نیم ساعت قبل ختنه هم شیر نخوره مراهتون آب قند هم باشه من قبل اون نیم ساعت بهش کامل شیر دادم بردیمش خب پدرش بردش داخل آمپول بی حسی زد گریه کرد بی حس شده بود ها ولی خب چون دست و پاشو گرفته بودن بچه انگار ترسیده بود من‌پشت در اتاق وایساده بودم خودم گریه میکردم😅😅 واقعا ۵ دقیقه طول کشید واقعا بعد بچه رو دادن بهم تو بغلم سریع آرومش کردم دوباره شیر دادم همونجا بهش بچه همونجا جیش کرد بعد هم ادامه روز مثل یک روز کاملا عادی بود سر ۴ ساعت هم دوباره بهش استامینوفن میدادم تا عصر چون عصر دیکه حس کردم مشکلی نداره دیگه ندادم کلا خواستم بگم فکرش از خود پروسه ترسناک تر امیدوارم به دردتون بخوره
مامان دردونه مامان دردونه ۴ ماهگی
۱۱۷، واکسن دوماهگی دردونه (۲)
بعد واکسن
رسیدم خونه شیر دادم بهش (البته در حد ۳ دقیقه فاصله بود) و نیم ساعت بعدش (برای اینکه قطره رو بالانیاره) دو برابر وزنش قطره استامینوفن پاراکید دادم و قنداقش کردم. البته نه به شیوه معمول،فقط در حدی که پاهاشو نتونه تکون بده. تا دوساعت که تب نداشت. بعد دو ساعت تبش شروع شد، ولی استا هم اثر کرده بود و اومد پایین. سر ۴ ساعت تبش بالا میرفت که دوباره استا میدادم. اگه قبل چهار ساعت بود و تب بالا میرفت تن شویه میکردم که تو پست بعدی گفتم چطوری. چون‌نمیشه زودتر از ۴ ساعت استا داد بچه دچار مسمومیت میشه.
دمای خونه کم بود، یه مانتویی تنش کردم موقع تب درمیاوردم تب پایین میومد میخوابید میبستم براش. مدام هم شیر دادم بهش.
ساعت ۱ واکسن زد، تا ساعت ۱۰ شب تبش مدام بالا میرفت. بعد از اون دیگه با شیردهی و استای ۴ ساعتی دیگه اوکی بود تا فردا صبحش ساعت ۱۰.
بعد ۲۴ ساعت دیگه تب نکرد و من استا ندادم ولی هر وقت درد داشت دادم بهش، یه بار ۳ عصر یه بار ۱۰ شب.
پوشکش رو نیم ساعت بعد استا دادن عوض میکردم. متاسفانه چندین بار هم پی پی کرد که تمیز کردنش سخت بود ولی اوکی بود.
یه کیسه فریزر کنار دستم، پوشک نو رو میذاشتم زیرش، پوشک قبلی رو باز میکردم، با خود پوشک تا میشد جمع میکردم پی پی ها رو، با یه دستمال کاغذی باقیمونده رو جمع میکردم و با دستمال مرطوب کاملا تمیز میکردم. از حد معمول هم بیشتر کرم میزدم که فواصل تعویض زیاده دچار سوختگی نشه.