شب عروسی رابطه کامل داشتیم
ما همو میخاستیم رفتیم باهم بیرون تو جاده نمیدونم چرا گذاشتم زن بشم همون دلیل شد مجبور شدم ازدواج کنم وگرنه شاید کات میکردم و اینجوری بدبخت نمیشدم
تو نامزدیمون بود من میترسیدم از جلو دست و پامو تکون میدادم نمیزاشتم🤣یه دفعه یجور قفلم کرد و تو یه موقعی تیم این کارو کرد که خونه ی بابام بودیم و شب خونشون مهمون بود نمیتونستم داد بزنم یا هرچی هیچی دیگه همونجا بود شد که شد🤣
تونامزدی🤣یه روز ب شوخی گفت بیاازجلو گفتمممم نهه انوخت نمیتونم جدابشم ازت .البته ب شوخی گفتم😂ولی شوهرم ترسیده بود ک منو ازدست بده.فرداش یهویی زد🤣البته دل خودمم بود 😉
شب عروسیم بود
یه دردی داشت نگم برات
نذاشتم ادامه بده لگدش میزدم
کارش نیمه موند😂
امروز عقد کردم
شبش ب باد دادم😐
پتو. مادر شوهرم خونی شد بهش نگفتیم🤧😂
شب زفاف
خوب اولیل رابطه من شب عروسیم بود
شب زفاف بود 🥲
یادمه بهش گفتم از شکم ب پایین رو کار داشته باشی ب بابام میگم اسک ل بودم عایا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.