۴ پاسخ

تصادف ترس داره
ولی اگر به خاطر ترس دیگ رانندگی نکنی خیلی بده...

اشکال نداره عزیزم اتفاقه دیگه ناراحت نباش

خدارو شکر براتون اتفافی نیافتاد فوقش تعمیرش میکنین

ماشین خودمون تو پارکینگ بود با ماشین برادرشوهرم رفتم حالا چقد خجالت میکشم اینجوری شد
خداروشکر ماشینش چیزیش نشد🫣
بنظرتون چی بگم پسرشم همراهم بود سریع رفت خونشون🙄😟☹️

سوال های مرتبط

مامان فرشته هام مامان فرشته هام ۳ سالگی
خانم ها یه همسایه داریم همسن دخترمه ۶سالشه فوق العاده بچه ی بی تربیتی هست چند بار بچه هامو زده اذیت کرده متاسفانه دختر من هرگز هیچ بچه یی رو نمیزنه واز خودش دفاع نمیکنه بابت این موضوع خیلی نارحتم امروز عصبی شدم کلی کار داشتم تو حیاط اون دخترم اومده بود جلوی درمون وبه بچه هام بد وبیراه میگفت دخترم چنگ زد منم داد زدم سرش ومادرشم یه ساعت بود میدید از پنجره بچش اذیت میکنه ولی نیومد ببردش من عصبی گفتم چرا اینقدر بی تربیتی دست به بچه هام بزنی دستتو می شکونم گفتم یه بزرگ ترم نیست بیاد جمعش کنه از این وسط درشون زدم وبه مادرش گفتم بسه دیگه تا الان دخترت خیلی بچه هامو زده اون روز کلی خون از لثه ی پسرم اومد سرش کوبوند به در جلوی بچه تو بگیر بخدا میزنمش بدم میزنمش بنظرتون خیلی تند رفتم بخدا مادرش اصلا براش مهم نیست وبه کار دخترشم افتخار میکنه اون روز شلنگ آبو گرفت داخل ماشین یه بنده خدایی کل ماشین خیس کن مادرشم فقط از. پنجره گفت بیا تو همین
مامان asemon مامان asemon ۴ سالگی
با بچه‌ای که لج کرده که دیگه دستش رو نمیخواد و یه دست جدید مسخواد چکار باید کرد؟
خیلی جدی معتقد بود دستش خراب شده و باید جدید بگیره. تازه قرمز هم باشه.😂این سیفید رو نمیخواد🤦🏻‍♀️
چه دنیای عجیبی دارن بچه ها.
امروز رفتم فروشگاه. فروشگاهی که برای خرید میریم یه فضای مثل خانه بازی کوچیک داره برای اینکه بچه ها سرگرم باشن و پدر مادر ها خرید کنن. خلاصه دخترکم عاشق اونجاست. وقتی از خرید برگشتیم دنبالش دیدم همچین لباش رو ورچیده و با اون چشای درشتش مثل گربه‌ی شرک داره به بغل دستیش نگاه میکنه که دلم رفت براش. کاشف به عمل اومد مداد رنگی هارو جمع کردن ولی یه مامانی رفته تو و گفته من کنار بچه‌م میمونم بذارین بکشه. بعد طفل من داشت با غم نگاشون میکرد. حداقل اگر قانون شکنی میکنین، پارتی بازی یا هر کار دیگه‌‌ای حواستون باشه اطراف یه بچه‌ی دیگه دلش نشکنه. بچه‌م هی میگفت بچه ها به من اسباب بازی ندادن. من لبخند زدم و با خودم بردمش اما کار قشنگی نبود واقعا. شاید اون بچه لج کرده باشه و مادرش حالا به هر نحوی مجبور شده باشه اما واقعا کار قشنگی نیست که تو فضای عمومی که بچه های دیگه حاضرن برای یه بچه شرایط خاص قائل شد. مسئول اونجا هم معلوم بود تو رودربایستی قبول کرده اما میتونست حالا که یه نفر شرایط رو عوض کرده به بقیه بچه ها هم مداد میداد.