خانم ها یه همسایه داریم همسن دخترمه ۶سالشه فوق العاده بچه ی بی تربیتی هست چند بار بچه هامو زده اذیت کرده متاسفانه دختر من هرگز هیچ بچه یی رو نمیزنه واز خودش دفاع نمیکنه بابت این موضوع خیلی نارحتم امروز عصبی شدم کلی کار داشتم تو حیاط اون دخترم اومده بود جلوی درمون وبه بچه هام بد وبیراه میگفت دخترم چنگ زد منم داد زدم سرش ومادرشم یه ساعت بود میدید از پنجره بچش اذیت میکنه ولی نیومد ببردش من عصبی گفتم چرا اینقدر بی تربیتی دست به بچه هام بزنی دستتو می شکونم گفتم یه بزرگ ترم نیست بیاد جمعش کنه از این وسط درشون زدم وبه مادرش گفتم بسه دیگه تا الان دخترت خیلی بچه هامو زده اون روز کلی خون از لثه ی پسرم اومد سرش کوبوند به در جلوی بچه تو بگیر بخدا میزنمش بدم میزنمش بنظرتون خیلی تند رفتم بخدا مادرش اصلا براش مهم نیست وبه کار دخترشم افتخار میکنه اون روز شلنگ آبو گرفت داخل ماشین یه بنده خدایی کل ماشین خیس کن مادرشم فقط از. پنجره گفت بیا تو همین

۱۰ پاسخ

نه اتفاقن خوب کاری کردی

ایندفه یجوری بزنش یکی از تو بخوره دوتا از دیوار

وای منم ازین بی تربیتا دارم چن بار رفتم به مادرشون گفتم وای انقد بی فرهنگ و نادانن انگار ن انگار خوب کردی والا

بهترین کار رو کردی واقعا حرصم گرفت

حال اومدم حسابی ایول

ماهم یکی هست خیلی اذیتاش زیاده پسره 10-11 سالشه ولی خیلی بیشعوره ب مادرشم گفتم پسرتو جمع کن و اینا انگار ن انگار دیگه شوهرم فهمید این پسره هستیارو اذیت میکنه یا نمیزاره هستیار با بچه ها بازی کنه و اینا رفت ب باباش گفت ک بچتو ادب کن و اینا

خوب کردی واقعا بعضیا هیولا پرورش میدن دختر۶ساله سر بچتو زده به درخونی شده بخدا وحشتناکه چطوری بچه هاشونو انقدر وحشی بارمیارن

نگم حتا روضه داشتیم به شوهرم گفتم بچه ات ببر با خودت مادرت اینا داد میزنن حوصله ندارم نبرد گفت خستم ازش تا فهمیدم پسر خواهر ش برود بود بهش گفتم تو از بچه ای خودت خسته ای از بچه ای مردم خسته نیستی دارم برات پسرم هی جیغ می‌کشه بچه هست چکارش کنم خفه اش کنم بکشمش جاریم خواهر شوهرم هر ساعت جلو زنا متلک می ندازن منم اعصابی شدم بلند شدم آمدم تو اتاقم مادر شوهرم گفت چرا امدی گفتم علی جیغ می‌کشه آمدم بعد گفت همه بچه ها فضولن بعد گفتم برو به دختر اون عروست بگو خسته شدم هر ساعت جلو زنا متلک می ندازن روم هیچ بعد جاریم آمد خوردم گفتم برو بابا خودت جمع کن اول برو بچه ای خودت تربیت بده بعد بیا سر من داد بزن زنه گی بعد خواهر شوهرم میخواست بزنم بهش گفتم دست روم بلند کنی روز کارت سیاه میکنم زندگیت نابود میکنم مادر شوهرم ناراحت شد گفتم بجای که همشون حمله کردن روم منم جیغ کشیدم تا زنا بفهمن اینا می‌خوان منو بکششن هیچ نگفتن بعد گفت به سجاد میگم گفتم برو بگو من خودم میگم چکار کردین باهام جلوی مردم دیگه دیدن حق با من هیچی نگفتن

من پسر ای جاریم پسر خواهر شوهرم رو اعصابن بی تربیت بی ادب نگو حتا به من بی احترامی میکنن جاریم با خواهر شوهرم می خندن تور بچه هاشون اگه پسر من باش دعواش میکنن به من میگین منم اعصابم خورد شد پسرم مثل بچه های شما نیست بی ادب بی تربیت در حدی داره این ادب پسرم مگه چکار کرد اگه پسرت ون نزنشش جیغ نمی‌کشه او ل بچه های خودتون ادب کنید بعد بیاین بچه ای منو ادب کنید گذشتم آمدم تو اتاقم

منم با همسایه سر این موضوع دعوای بدی کردم

سوال های مرتبط

مامان عشق مامان عشق ۳ سالگی
سلام خوبید خانما، بچه هاتون خوبن؟ گاهی وقتا برام خیلی سوال پیش میاد چرا بعضی ها خاص و بده اخلاقشون، نمیدونم شاید من حساسم یه دوست دارم نه صمیمی ، دخترش ۲ سالشه بعد دختر من با دخترش بازی میکنه اون حساسه ۴ چشمی حواسش بهشه ، خودشو خیلی دخالت میده تو کار بچه ها کاملا فهمیدم ادا س ، میگه یعنی من اهمیت میدم دنیای دخترا با پسرا فرق داره ما دوتامون دختر داریم اون یه پسرم داره ، اونوقت میگه تو نباید بزاری بچه رژ لب بزنه و لاک ناخن میگه گوشواره ننداز اونوقت پسر ۲۰ ساله ش گوشواره انداخته گاهی با اینجور آدما نمیدونم چجوری رفتار کنم ، به بچه ش میگه از خودت دفاع کن چجوری یعنی مثلا موقع بازی میگه چون دوستت اسباب بازی نداد تو برو از بگیر این رفتار در شان یه زن ۴۳ ساله نیست من ۱۳ سال ازش کوچیک ترم ولی اینجور اخلاقی ندارم ، خیلی رو مخم رفته میگه مت خیلی بلدم ولی واقعا اشتباه میکنه حالا اون رفتار رو کرد به نظرتون چی باید میگفتم ، بعد نیم ساعت اومده به دخترش میگه برو توست رو بگیر حالا نه بچه ش گریه میکرد نه کسی کاری کرده بود منم گفتم دیگه دخترت یادش رفته باز یادش میندازی که چیییی میگه خواستم سر به سر دخترت بزارم کاملا مشخص بود که حرص می‌خورد دخترش توپشو نخواست واقعا اینجور آدما مادر نیستن دشمن دیگران و خودشونن منی که مادرم درسته بچه مو دوست دارم ولی بچه های دیگه هم دوست دارم اون داشت لج می‌کرد با بچم این یه درد دل بود و خواستم بگم واقعا هر کسی بچه ش رو شیر میکنه به بد کزدن به بچه ی دیگه مادر نیست
مامان حسین مامان حسین ۳ سالگی
یعنی این بچه قشنگ منو دیوونه کرده یعنی کاری کرده دیگه غلط بکنم به بچه ی دوم فکر کنم، یه بچه میبینی شیطنت داره میدوئه، بپر بپر میکنه از دیوار راست بالا میره میگی شیطونه تو ذات بچه اس شیطنت ولی حسین این کارارو نمیکنه یعنی میکنه ها ولی خیلی کم آزار دهنده نیست عوضش اذیت میکنه میزنه گار میگیره، بعد باباش رو خیلییییی اذیت میکنه نمیزاره اصلا یه لقمه غذا بخوره یه کم استراحت کنه، اصلا باباش رو میبینه یه بچه ی بدی میشه که حد و حساب نداره دیوونه میکنه قشنگ...
الان دیروز از صبح پیش خواهرم بوده من بیمارستان بودم نه صبح از خواب بیدار شده ظهر نخوابیده شب ساعت ده تو ماشین خوابید بعد تا من برم دوش بگیرم بیام بخوابم ساعت یازده بیدار شد یعنی قشنگ جد و آباد منو آورد منو آورد جلوی چشمم دوازده و نیم خوابید، فکر کن من از ۵ صبح بیدار بودم تو بیمارستان از این ور به اون ور دنبال کارای مامانم، خلاصه دوازده و نيم خوابید الانم از ۷ صبح بیدار شده نه گذاشت من بخوابم نه باباش که ۸ میخواست بره سرکار، یعنی دیگه نمیدونم چیکار کنم باهاش😭😭😭
مامان سوین مامان سوین ۳ سالگی
خانما یه راهنمایی من دخترم مدرسه غیر دولتی نوشتم بعد دخترم یه روز اومد گفت مامان یکی از بچه ها منو میزنه گفتم اشکال نداره دیگه شد سومین روز گفت مامان فلانی زده تو صورتم منم تو برنامه شاد پیام دادم معلمشون گفتم خانم فلانی دختر منو میزنه لطفا بهش تذکر بدین گفت که خود دختر شما دوست داره پیش فلانی بشینه من این حرکت و دیدم جابه جا کردم ولی این خانم دروغ میگه از دخترم پرسیدم گفت ن مامان من چند سری گفتم جای منو عوض کن گوش نمیده حرف دخترمم هزار درصد میدونم راست میگه این خانم الکی دختر منو مقصر میخواد جلوه بده که دختر تو کتک میخوره خودش دوست داره پیش فلانی بشینه بگذریم الان من از صبح راجب درس بچه سوال دارم این خانم انلاین میشه جواب منو نمیده انگار منو گزاشته رو حالت بیصدا از اون روزم که گفتم فرداش دخترم میگه من دوست ندارم برم مدرسه از خانم معلمم بدم میاد میگم مامان دعوا میکنه میزنه چیکار میکنه میگه مامان لج میکنه حرصم میده بد شده الان من واجبه برم پدرشو در بیارم یا ن اونقدر دارم حرص میخورم با سختی دارم جمع میکنم شهریه دخترمو میدم تو اسایش باشه الان دختر منو از مدرسه زده کرده دختر من گوشه گیر شده؟؟
مامان Nila joon مامان Nila joon ۳ سالگی
سلام خانوما امروز یه اتفاقی افتاد میخواستم نظر شما رو بدونم ممنون تا آخر بخوونین راهنمایی کنید امروز خواهرم بعد چند روز گفت میخوام بیام خونه اتون گفتم بیا اومد پسرش تقریبا دیگه ۵ سالش میشه خیلی هم فضوله وقتی میاد با دخترم با هم خیلی فضولیو شیطونی میکنن من با مادر شوهر و یکی از خواهر شوهرم تو یه حیاطیم پسرشو داد دستم یک سالشه گفت میریم نماز مغزب میخوونم میام ولی خیلی طول کشید نیومد پسرش دیگه داشت گریه می‌کرد بردمش تحویلش دادم دخترم و پسر خواهرم با من اومدن تو حیاط من که رفتم تحویلش دادم مادر شوهرم گفت بیا گ‌وشیمو نگا کن یه مشکلی داره منم مشغول اون بودم دیدم از تو حیاط صدای پدر شوهرم میاد که داره فوحش میده ببخشید میگه مادر ج. نده و دیوث بچه ها سنگ زده بودن ب ماشینش این داشت فوحش مسداد اومد گفت بچه هاتون خیلی بی ادبن و دستشو دراز کرده بود طرف من و خواهرم فوحش میداد من خیلی شرمنده شدم کار بچه ها خیلی بد بود ولی پدرشوهرمم خیلی کار زشتی کرد بنظرتون چطور رفتار کنم برم خونه اشون یا نرم اگه چیزی گفتن چی بگم خواهرم وشوهرم تو حال نشسته بودن همونموقع شوهرم میگه مقصر تویی همیشه مقصر هم چیز منم
🥲🫠شوهرمم چون خیلی پسر خواهرم جلوش فضولی میکنه ازش بدش میاد بنظرتون چیکار کنم چ جوری با خواهرم رفتار کنم دوس ندار ناراحت بشه شوهرم میگه ن تو برو ن اونا بیان چون دخترمونم فضول میشه بعضی از فضولی و بی ادبی ها رو از اون یاد گرفته