۱۱ پاسخ

عزیزم فک میکنی من تا قبل اینکه مامانم بره همش گریه میکردم اگ مامانم حرف رفتن میزد مثل بچه ها اشکم میومد و میترسیدم بچم خیلی ریز بود دیگه تا ۲۰ روز مامانم موند و رفت شبای اول یکم سخت بودولی عادت کردم اتفاقا تنهایی بهتره
ی شب امتحانی ب مامانم گفتم برو من تنها باشم ببینم میتونم از پسش برمیام دلگرم بودم ک باز فردا میاد
خداروشکر تونسم و سخت نبود
سعی کن خیلی ب بغل نکنی ی وقتی خودشو بندازه روصورت
یا پتو روش ننداز اگ میندازیم رو پاهاش فقد بنداز
من ی بار خواب بودم و رو بچم پتو انداختم نگو خودشو کشیده پایین و رفته بود زیر پتو خدا رحم کرد ک با صداش بیدار شدم
نترس
خدابزرگه
من انقد از واکسن بچه میترسیدم ولی امروز رفتم بالاخره زدم این روزام میگذره

عزیزم من بچه اولم ۱۸سالم بود از ۱۷روزگی رفتم خونه خودم ینی دخترم جا به جا میشد بیدار میشدم خدا خودش یه قدرت بهت میده سریع متوجه میشی نگران نباش♥️ همین الانم اگه توپ بزنن بلند نمیشم ولی اگه بچم جا به جا بشه سریع بیدار میشم

ای بابا من سر پسر اولم از روز اول همه کارشو خودم کردم
خدا همچین توانی به آدم میده نگران نباش به غریزه مادری ت اعتماد کن

من دخترمو تا چند ماه تو کریر میخوابوندم به خاطر رفلاکس، خیلی رفلاکسش بهتر میشد

من از هفته دوم خودم سعی کردم کارای بچمو بکنم پوشکشو عوض کنم شیرش بدم اروغشو بگیرم بخوابونمش ک مامانم رفت سخت نباشه برام

عزیزم من بعد یازده روز خودم تنهایی کارای دخترم انجام میدم

دکتر دارو نداد برا رفلاکسش؟ زیرسرش باید ازتنش یکم بلندتر باشه بنظرم رو پهلو بخوابونش. اروغش حتما بگیر. وقتی شیرش دادی تند نزارش رو زمین. شوهرت اگ کمکت باشه خوبه ولی خب هفته اول خسته میشی بعد دیگ عادت میکنی.ولی هیچوقت کم نیار بچه داری سخته ولی وجودشون شیرینه

باید زیر سرش تا کتفشو موقع خواب بلندتر بزار و ی طرف بخوابه

منم میترسم ازون روز ک باید تنهایی همه کارای بچمو کنم

من از روز سوم تنها شدموخیلی سخت بود ب پهلو بخابونش ی بالش پشت سرش بزار یا تشکشو شیب دارکن

من فقط7روزخونه مامانم بودم وبعدازاون اومدم خونه خودم وخودم کارامومیکردم درحالیکه هنوزبخیه مم نکشیده بودم شیاف میزاشتم مدام وکارامومیکردم بچمم کولیکیه
الانم ختنه ش کردم بازم خودمم وهمسرم هیچ کمکی ندارم توبارداریمم همینجوربودم

سوال های مرتبط